جمعه، فروردین ۰۳، ۱۴۰۳

مسعود رجوی اول فروردین ۱۴۰۳: خجسته باد سال شورش و قیام برای گسستن بند از بند نظام. تبریک برای چهل و سومین بهار سرخ‌فام مقاومت، بزرگترین، طولانی‌ترین، بغرنج‌ترین و خونین‌ترین مقاومت سازمان‌یافته تاریخ ایران با چراغ راهنمای «نه شاه، نه شیخ»

 


امیددرمانی خلیفهٔ فرتوت در بیت‌العنکبوت

دل بستن به ادامهٔ جنگ و کشتار در غزه و گسترش آن در «غرب آسیا»

تنها برون‌رفت از بن‌بست همه‌جانبه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی

خجسته باد سال شورش و قیام برای گسستن بند از بند نظام

تبـریک برای چهل و سومین بهار سـرخ‌فام مقـاومت

بزرگترین، طولانی‌ترین، بغرنج‌ترین و خونین‌ترین مقاومت سازمان‌یافته تاریخ ایران با چراغ راهنمای «نه شاه، نه شیخ»

در آغاز سال نو خامنه‌ای بی‌پرده می‌گوید: نکته اول این است که اکنون منافع و افق و آینده رژیم «وابسته است به امید و ایمان» و وای اگر «فروغ امید در دل‌ها خاموش بشود»!

به نظر می‌رسد فضیحت «انتخابات» فروغ امید او را خاموش و خاکستر کرده است. پس بهتر است به تماشای فیلم‌های سفارشی خود بپردازد و شاعر دربار ولایت مثل امروز برایش بخواند: «دست جانباز تو تسکین دل مضطر ماست»!

یک راه هم افزودن ۷۰۰صفحه دیگر بر کیفرخواست قضاییه جلادان علیه ماست. شاید برای پاسداران و بسیجی‌ها و اطلاعاتی‌هایی که بعد از تحریم و شکست بزرگ در نمایش انتخابات، دچار افسردگی شده‌اند، امیدآفرینی کند!

خامنه‌ای پارسال هم در آغاز سال گفت: «توصیهٔ مهم من امید آفرینی است» و «همه موظفند امیدآفرینی کنند». متقابلاً، ما امسال هم مثل سال گذشته می‌گوییم که بیت‌العنکبوت «ولایت» از پای‌بست ویران است.

خامنه‌ای البته از رو نمی‌رود و با استناد به «چند میلیون افراد» موهوم در ۲۲ بهمن و «امنیت کامل در انتخابات» و «پیشرفت‌های سریع و شگفت‌آور» شکوه می‌کند که «هم وجود امید در جوانها را انکار می‌کنند، هم سعی می‌کنند امید را از دل‌ها زایل کنند. مثل این‌که کمین گرفته‌اند که روح امید را در جوانها از بین ببرند، بمیرانند».

آری، کمین کرده‌اند تا جوانان و جامعه را برانگیزند و به شورش و قیام بکشانند و این رژیم را سرنگون کنند و بمیرانند: هر که در آنجاست، بود در خروش...

عملیات ضداختناق کانون‌های شورشی در ۱۴۰۲ در مجموع ۳۰۰۶ فقره و تعداد پراتیک‌های انقلابی در ۳۱ استان ۲۷ هزار و ۷۲۶ مورد شامل ۲۳۰ کارزار یعنی نزدیک به دوسوم ایام سال بوده است. پاره کردن و به آتش کشیدن تور اختناق در شرایط انفجاری جامعه ایران برای رژیم ترسناک و غیرقابل تحمل است. چه رسد که با بیشترین و گسترده‌ترین کارزارهای جهانی و حمایت‌های بین‌المللی در ۵ قاره ترکیب و تکمیل شود. ۱۲۴۶ تظاهرات وآکسیون و نمایشگاه و جلسه در سال ۱۴۰۲ توسط مقاومت ایران.

با توجه به شرایط عینی جامعهٔ ایران و موقعیت انقلابی، بهتر می‌توان فهمید که چرا خامنه‌ای برای فلسطینی‌ها دایهٔ مهربانتر از مادر شده است. او به‌عنوان تنها برون‌رفت از بن‌بست‌های همه‌جانبهٔ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، که رژیمش در آخر خط با آنها روبه‌روست، به ادامه جنگ و کشتار در غزه و گسترش آن در «غرب آسیا» دل بسته و می‌گوید: «امروز مسأله درجه یک مسأله فلسطین و غزه است. مقاومت در غرب آسیا امروز مسأله اساسی است». ولی حالا «سر مار» جهانی شده و همه می‌دانند که برای خامنه‌ای حفظ نظام «نشانه» و به‌قول امامش خمینی، «اوجب واجبات» است. خودش بی‌دنده و ترمز «خالص‌سازی» می‌کند، به جنگ گرگها در درون نظام دامن می‌زند. سپس برای این‌که بندهای نظام از هم نگسلد، هشدار می‌دهد که کار نباید به «نفرت‌پراکنی و دشنام و دروغ و اهانت» بکشد. خود گوید و خود گرید! بعد هم به گردن آمریکا می‌اندازد. در حالی که آمریکا پول‌ها را آزاد و تحریم‌ها را هم شل کرده است. واقعاً که دست آمریکا نمک ندارد! از بمباران و خلع‌سلاح مجاهدین و دراز کردن عمر رژیم و انبوه امتیازات آشکار و پنهان، هر چه مماشات و استمالت و پرداخت می‌کند، باز هم آخوند نمک‌نشناس، طلبکار است! بگذریم که جنگ گرگ‌ها با جنگ جانشینی پس از مرگ خامنه‌ای، درهم آمیخته و به اوج رسیده است.

در باب اقتصاد، خامنه‌ای پارسال در همین روز می‌گفت که «مهمترین مشکل ما دولتی بودن اقتصاد است» و راه‌حل این است که تتمهٔ «شرکت‌های مهم» و «تولیدهای ثروت‌ساز» دولتی «در اختیار فعالان اقتصادی» قرار گیرد. حالا برای چنگ انداختن بیشتر بیت‌العنکبوت و سپاه و بورژوازی همدست بر اقتصاد ایران و قتل‌عام کامل آن می‌گوید باید «اقتصاد را مردمی کنیم» و ساز «جهش تولید با مشارکت مردم» کوک کرده است. همدست جلادش رئیسی هم مدعی است که سال ۱۴۰۲ در مجموع «سال رشد و شکوفایی ایران عزیز در همه بخش‌ها بود» و از جمله تورم نقطه به نقطه ۲۰ درصد کاهش یافته است. جل الخالق! فقط کافیست به قیمت ۶۱ هزار و ۲۰۰ تومانی امروز دلار در بازار تهران نگاهی بیاندازیم و با نرخ پارسال در همین روز مقایسه کنیم تا معلوم شود که طبق آنچه پارسال مطبوعات حکومتی در همین ایام نوشته بودند، طی سال گذشته حدود ۲۵ درصد افزایش یافته است. به نظر می‌رسد که جلاد، اعداد و ارقام را هم سر می‌برد! آیا مردم روزانه و در هر خرید، افزایش قیمتها را نمی‌بینند؟! چگونه است که تورم، ۲۰ درصد کاهش یافته ولی قیمتها اینچنین بالا می‌روند؟ این هم از همان «شگفتی‌هایی» است که رئیسی می‌گوید در سال ۱۴۰۲ در دولت او واقع شده است. تعجب نکنید، در اقتصاد «۶ کلاسه» قیمتها سربالا می‌روند اما تورم و قدرت خرید مردم سرپایین!

اما آنچه بیش از هر چیز سر به پایین و در سراشیب سقوط و سرنگونی محتوم است، رژیم است.

قیام خلق با کانون‌ها و شهرهای شورشی همین را محقق می‌کند.


انقلاب دموکراتیک نوین ایران پیروز می‌شود

مسعود رجوی

اول فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه، بهمن ۰۵، ۱۴۰۲

مسعود رجوی: دربارهٔ رد صلاحیت روحانی در خبرگان ارتجاع

 


صلاحیت رئیس‌جمهور قبلی ارتجاع توسط شورای نگهبان

فضیحت خالص‌سازی و ورشکستگی شعبده انتخابات خامنه‌ای

به‌رغم مجیزگویی روحانی برای خامنه‌ای و بازارگرمی‌هایش برای نمایش انتخاباتی اسفندماه، شورای نگهبان ارتجاع صلاحیت او را برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان ارتجاع رد کرد.

سایت آخوند حسن روحانی صبح سه‌شنبه نوشت: طبق اعلام یکی از مقامات شورای نگهبان، فقهای این شورا صلاحیت حجت‌الاسلام‌ والمسلمین دکتر حسن روحانی برای نامزدی در انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری را تأیید نکردند. این موضوع از طریق وزارت کشور نیز به‌طور رسمی اعلام خواهد شد (سایت حسن روحانی ۴بهمن ۱۴۰۲)

***

مسعود رجوی-۴ بهمن ۱۴۰۲

دربارهٔ رد صلاحیت روحانی در خبرگان ارتجاع

شغال عمامه‌دار ولایت، برادرش سگ زرد نظام (شیخ حسن فریدون روحانی)

را هم برای خبرگانش رد صلاحیت کرد

عنوان حجت الاسلام والمسلمین را رفسنجانی به شیخ حسن فریدون اعطا کرد

و جک استراو هم یک فقره دکترا به آن افزود!

در بیت‌العنکبوت خامنه‌ای می‌گویند: این‌که نمی‌شود ما بگیریم و ببندیم و بکشیم

بعد امثال روحانی که خودشان سر همین سفره بودند، حالا بیایند مخالف‌خوانی کنند

و ادای اپوزیسیون در بیاورند و بخواهند محصول کارهای سپاه و نیروی قدس را به جیب بزنند بعد هم که «آقا مرد» جای او را بگیرند!

واقعیت فراتر از جنگ گرگ‌ها و باندهای ولایت فرتوت این است که

دوران نمایشهای انتخاباتی هم در این رژیم به‌سر رسیده

و زمان، زمان قیامها و انقلابهاست

 ***

-پس از انتشار خبر رد صلاحیت روحانی سخنگوی شورای نگهبان ارتجاع برای نمدمال کردن رد صلاحیت آخوند روحانی و رفع و رجوع شوک وارده به اعتدالیون و اصلاح‌طلبان نظام که در تبلیغات برای خامنه‌ای برای جنگ غزه روی دست هم بلند می‌شدند، گفت: هنوز اسامی داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان رهبری به وزارت کشور اعلام نشده است، نتایج بررسیها تا پایان امروز به وزارت کشور ارسال خواهد شد (خبرگزاری ایلنا رژیم ۴بهمن ۱۴۰۲).

آخوند روحانی از وقتی که رد صلاحیت خود را بوکشیده بود بنای لغزخوانی را گذاشت و گفت دوره انتخابات گذشته است:

آخوند روحانی رئیس‌جمهور سابق رژیم ۲۷ دی ۱۴۰۱:

ما اگر از انتخابات پس کشیدیم یعنی به این نقطه اگر ما برسیم بگیم انتخابات دیگه تأثیر نداره. همانی که شما می‌گید و اکثریت جامعه هم همین عقیده رو دارند. الآن هم اگر بریم از مردم نظرسنجی کنیم از مردم بپرسیم حتماً اکثریت جامعه می‌گند آقا انتخابات اصلاً یعنی چی؟ گذشت دوره‌اش. اصلاً این دوره تمام شد. و بنابراین الآن زمان انتخابات نیست. بحث انتخابات اصلاً برای چی می‌کنی. بعضی‌ها عصبی میشند. ما با دوستانم مشورت می‌کردم برای این‌که ثبت نام کنم بعضی‌ها واقعاً آن‌چنان عصبانی می‌شدند که اصلاً تحمل نمی‌کردند این حرف من رو. می‌گفتند که آقا این چه حرفیه چرا با ما مشورت می‌کنی. برای چی می‌خواهی بروی ثبت نام کنی مگر تو امیدی داری. خب بله یعنی خیلی سخته خیلی سخته. و من اولین باری است که می‌بینم اقلیت حاکم با اکثریت مردم نظر واحد دارند. این اولین باره. اقلیت حاکم می‌خواهد انتخابات خلوت باشه کسی نره پای صندوق، اکثریت مردم هم نمی‌خواهند بروند پای صندوق. عین هم فکر می‌کنند. حالا اون ضد انقلاب هم می‌خواهد خلوت باشه. حالا هر کدوم به دلایلی با یک زاویه خودشون دارند می‌بینند. اون اقلیت حاکم میگه خلوت باشه یعنی که ما، بقای ما در خلوتی صندوق هست. صندوق شلوغ باشه یعنی ما نیستیم. یعنی کاملاً به این نتیجه رسیدند که انتخابات پر رونق پایان اون پیروزی این اقلیت هست. این را دیگر یقین پیدا کردند.

با بالا‌گرفتن جنگ گرگها در شعبده انتخاباتی، آخوند پژمانفر رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ارتجاع آخوند حسن روحانی را به پیگیری قضایی تهدید کرد. وی گفت: اگر روحانی و تیم وی بخواهند به جوسازی‌ها و فضاسازی‌هایشان ادامه دهند علاوه بر پیگیری قضایی از طریق رسانه نیز پرونده‌های تخلفات دولت قبل را به مردم اطلاع‌رسانی خواهیم کرد.

تلویزیون حکومتی در مصاحبه با کارشناسان خود به بی‌اعتنایی مردم به نمایش انتخاباتی رژیم اعتراف کرد.

تلویزیون رژیم ۲بهمن ۱۴۰۲

ما اینجا بگوییم اصول‌گرا، اصلاح‌طلب یا هر عنوان دیگری که این دوقطبی‌های این چنینی داشته باشند مردم از این دوقطبی‌ها گذر کردن ولی ما گذر نکردیم.

یک زمانی نظام جمهوری اسلامی این استعداد را این هنر را از خودش نشان می‌داد که اعتراض یک فرد را می‌خواهد اعتراض بکند به جای این‌که بگوید من رأی نمی‌دهم به جای این‌که بگوید من رأی باطله می‌اندازم اون که نمی‌دهد در عمل انجام بدهد اون را به رأی به طرف مقابل بیندازد و مجموعش این سبد را خود نظام بردارد این یک هنری بود استعدادی بود خارجی‌ها مسخره می‌کردند و حالا طعنه می‌زدند که آقا رقابت بین این اتفاق هم سال ۷۶ افتاد هم سال ۹۶ دو انتخابات که می‌گفتند رقابت بین عمامه سفید و عمامه مشکی...

به تعبیر آقای رئیس‌جمهور سابق خب اگر رقیب رئیسی رقیب رأی باطله باشد پسندیده نیست دیگه هم نرخ مشارکت می‌آورد پایین هم آسیب می‌رساند.

مسأله کشور فقط اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نیست ما بررسی کردیم نظر سنجی‌ها سازمان توی این موضوع یکی از موضوعات همین بود حتی میزان اهمیت نظر اصول‌گراها و اصلاح‌طلب‌ها برای حضور مردم در انتخابات جز کمترین میزان عددی بودند که مردم نسبت به اونها توجه می‌کردند.

تو کشور ما اصول‌گرا و اصلاح‌طلب یک اسم است من نمی‌دانم واقعاً بعضی مواقع چه تفاوتی بین اینها است وقتی شما می‌گویید این یک هنری است که ما بین اینها دست به دست کنیم قدرت را و مردم بگویند به جای این به اون یکی رأی می‌دهیم من احساس می‌کنم یک جمع بسیاری بزرگتری از مردم را نادیده گرفتیم (تلویزیون شبکه یک رژیم ۲بهمن ۱۴۰۲).

آش انتخابات خامنه‌ای آن‌قدر شور شده که به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین رژیم ۲ بهمن، باند ورشکسته موسوم به جبهه اصلاحات هم در عین این‌که جرأت تحریم ندارد، اعلام کرد: با توجه به تصویب راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران در اول بهمن ۱۴۰۲، طبعاً اصلاح طلبان نمی‌توانند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی و غیرمنصفانه و غیرمؤثر در اداره کشور و سرنوشت شهروندان شرکت کنند.

جبهه پوشالی اصلاحات تصریح و تأکید کرده است: البته این راهبرد به منزله قهر با صندوق و تحریم انتخابات نیست.

(خبرآنلاین رژیم ۲بهمن ۱۴۰۲)


شهاب طباطبایی از باند مغلوب نظام

مجری: اونهایی که به‌صورت سنتی میان به اصول‌گراهها رأی می دن تکلیف‌شون مشخصه هیچی

طباطبایی: اونام معلوم نیستن

مجری: نه بگذارید بروم جلوتر... چرا خود شما جریان اصلاح‌طلب جریان اعتدال گرا هر اسمی که بذاری جریان رفرمیسم، . مردم دیگه مثل سابق به شما اعتماد نمی‌کنند علتش چیه

طباطبایی: مردم به کلش مردم به کلش اعتماد نمی‌کنند ما هم جزیی از اون کلیم. خیالت رو راحت کنم

مجری: شما چیکار کردین

طباطبایی: ببین تو خیابون تو خیابون فرق من و شما برای مردمی که فحش می‌دهند هیچی نیست راحتت کنم

سؤال: ...

طباطبایی: از ما میدونی چرا بیشتر بدشون میاد. میگن اینا دوباره میان یه قولی به ما می‌دهند. از شما که بیشتر خوششون میاد میگن اینها هر بار یه گندی میزنن بیشتر یا تعدادی را به ما اضافه کند. میزان کسانی که از جمهوری اسلامی بدش میاد بیشتر میشه اونها که از شما بیشتر خوشش میاد. براندازها من یه روزی توی یه جلسه‌ای دوستان اصلاح‌طلب بودن گفتم آقا خدایی نکرده در این کشور اتفاقی بیفتد. بین سید محمد خاتمی و سید احمد خاتمی شش تا تیره چراغ فاصله هست. الآن که معتقدم اولیش سید محمد خاتمیه اصلاً به سید احمد خاتمی نمی‌رسه...

یکشنبه، آبان ۲۸، ۱۴۰۲

آفـریـن و درود، به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

 


آفـریـن و درود

به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

به‌خاطر ۶۴۰پراتیک انقلابی و عملیات ضداختناق از ۲۲ تا ۲۷ آبان

در ۸۳شهر میهن به‌مناسبت سالگرد قیام کبیر آبان

خیزش خونین ارتش محرومان و زحمتکشان برای آزادی و عدالت


به‌صحنه فرستادن ۱۱هزار نیروی سپاه و انتظامی برای‌مقابله با کانون‌های شورشی پس از اعلام عملیات

و مانور آماده‌سازی بسیج در ملارد در ۲۳ آبان برای مقابله با «پرتابه‌ها» ی کانون شورشی اثر نکرد

شما مأموریت خود را انجام دادید و ثابت کردید قیام نمی‌میرد و خاموشی نمی‌پذیرد

خامنه‌ای گفت: میدان، میدان غزه و اسراییل نیست، میدان حق و باطل است!

شورشگران گفتند: میدان ما ایران و سر مار در تهران است

خامنه‌ای و کارگزاران و سرکردگانش به شیوهٔ «من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود»

دوبله‌خوری پیشه کرده‌اند تا سود جنگ‌افروزی را ببرند اما برای آن قیمتی ندهند

خامنه‌ای، دلواپسان نظام و اصلاحاتی‌ها از خاتمی و روحانی و لاریجانی تا ظریف و نوهٔ خمینی را در

جوال کرده به ریش آنها می‌خندد تا در هول جنگ و ترس از سرنگونی از آنها سواری بگیرد و قیمتی ندهد

یک‌دست و بی‌دریغ از موضع‌گیریهای «تند» و «تحریک‌آمیز» پرهیز می‌دهند

شورشگران و خلق قهرمان اما قیمت را از خلیفهٔ ارتجاع وصول می‌کنند و از گلویش بیرون می‌کشند

بحران و جنگی را که او می‌خواهد به بیرون صادر کند باید با آتش به درون بیت‌العنکبوت برگرداند

قیـام خلق خاموشی نمی‌پـذیرد

شورشگـران پیـروزی می‌سـازند

مسعود رجوی

۲۷ آبان ۱۴۰۲


پنجشنبه، آبان ۱۱، ۱۴۰۲

مسعود رجوی: خامنه‌ای با رضایت و استقبال از سیل خون در غزه با عمامه‌اش گردو می‌شکند

 


مسعود رجوی - ۱۰ آبان ۱۴۰۲

خامنه‌ای با رضایت و استقبال از سیل خون در غزه با عمامه‌اش گردو می‌شکند

و آشکارا اعلام می‌کند «میدان، میدان غزه و اسراییل نیست میدان حق و باطل است»!

این به‌وضوح همان الگوی «جبهه‌های حق علیه باطل» در ادامهٔ جنگ ۸ساله با عراق است

ثابت شد مسأله فلسطین که خامنه‌ای بر سر نیزه کرده، بهانه و حفظ نظام از خطر قیام نشانه است

این جمعبندی و برآمد قیامهای ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ در دستگاه ولایت است

اکنون همگان «سر مار» جنگ‌افروزی و صدور ارتجاع و تروریسم را به عیان می‌بینند

پرده را هم کنار زده و از موضع «ولی‌امر مسلمین جهان» فتوای «بسیج دنیای اسلام» صادر می‌کند

اما در همه حال چشم دیدن پیشتازان تاریخی در فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین و محمود عباس را ندارد

خامنه‌ای خود بزرگ‌ترین دشمن انسانیت و اسلام و ایران و خلق‌های عرب به‌ویژه مردم فلسطین است

تکرار می‌کنیم که برای صلح و آزادی در منطقه باید «سر مار» هدف‌گیری و به سنگ کوبیده شود

شنبه، آبان ۰۶، ۱۴۰۲

مسعود رجوی: تنها طرفی که از درد و رنج مردم غزه و یهودیان بی‌گناه سود می‌برد سر مار ولایت در تهران، خامنه‌ای است

 


مسعود رجوی - ۵ آبان ۱۴۰۲

تنها طرفی که از درد و رنج مردم غزه و یهودیان بی‌گناه

سود می‌برد، استقبال می‌کند و در ته دل راضی و خوشحال است

سر مار ولایت در تهران، خامنه‌ای بانی اصلی جنگ

برای سدبستن در برابر قیام مردم ایران است


دوشنبه، مهر ۲۴، ۱۴۰۲

مسعود رجوی: خامنه‌ای اکنون فلسطین را بر سر نیزه‌های نظام و پاسداران آن کرده است تا از قیام خلق و سرنگونی محتوم گریزگاهی بجوید...

 


مسعود رجوی -۲۳مهر ۱۴۰۲

خامنه‌ای به‌رسم عمرو عاص و معاویه که قرآن بر سر نیزه می‌کردند، اکنون فلسطین را بر سر نیزه‌های نظام و پاسداران آن کرده است تا از قیام خلق و سرنگونی محتوم گریزگاهی بجوید. اما این بازی شگون ندارد. سرانجام نیزه به چشم همانهایی فرو می‌رود که به چشمان فرزندان این میهن گلوله‌های ساچمه‌ای زدند.


سه‌شنبه، شهریور ۲۸، ۱۴۰۲

مسعود رجوی: آفرین و درود به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

 


آفـریـن و درود

به قهرمانان کانون‌های‌شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

به‌خاطر ۴۱۴پراتیک انقلابی در تهران و ۴۰شهر دیگر

که جیغ دشمن ضدبشری را در آورده است

در تهران بزرگ از روز ۲۰شهریور نیروهای دشمن در آماده‌باش کامل بودند و هنوز هم هستند.

آمار نیروهای سرکوبگر سپاه و بسیج در تهران بزرگ ۲۳هزار نفر در صحنه و آمار وحوش انتظامی ۲۱هزار نفر است. در بسیاری نقاط تهران تجمع بیش از ۳نفر را هم دشمن بر نمی‌تابید.

این نشان از شکنندگی فوق‌العاده رژیم است. اقتضای این مرحله همان اَشکال عالی‌تر مبارزه و شورشگری برای شکستن دور تسلسل در دایرهٴ محدود است. متمایز شدن صف‌بندیهای سیاسی در این مرحله نشانهٔ پیشرفت و تعمیق و‌ تکامل است. سره را از ناسره جدا می‌کند.

یادآوری می‌کنم که در رویارویی با دشمن، کوکتل جواب جوانان شورشی

و توده مردم به گله‌های پیاده و موتوری و زرهپوش‌های دشمن است

خامنه‌ای می‌گوید ”ملاک و معیار“ طبق آیهٴ “أَشِدَّاءُ عَلَی‌الْکُفَّار“ راهی است که ”استکبار و دولتهای قاهر ضداسلام را ناراحت و عصبانی می‌کند“ .

ما می‌گوییم در زمانهٔ ما با همین شاخص، ”سخت و سهمگین در برابر حق ستیزان“، باید خامنه‌ای حق‌ستیز و هلاک‌کنندهٴ حرث و نسل مردم ایران را نخستین مصداق آن قرار دهیم. باید اول خود خامنه‌ای و رژیم ولایت فقیه را نشانه بگیریم و با شاقول آنچه او را بیشتر ناراحت و عصبانی می‌کند، حرکت کنیم. به همین خاطر وزیر اطلاعاتش می‌گوید مجاهدین «قطعاً در هر کجا حضور داشته باشند به‌عنوان یک تروریست محسوب می‌شوند». درست می‌گوید! در مجاهدین ۱۷هزار بار مرگ خود و رژیمش را می‌بیند.

خامنه‌ای می‌افزاید: «دشمن دو نقطهٔ امنیت و وحدت را آماج حملهٔ خودش قرار داده که باید در مقابلش ایستاد». درست می‌گوید! ارمغان قیام برای رژیم ولایت، ناامنی و گسیختگی و سرانجام سرنگونی است. او بیهوده و مذبوحانه تلاش می‌کند در مقابلش بایستد.

بجنـگ تا بجنگیـم

قیـام خلق خاموشی نمی‌پـذیرد

مسعود رجوی 

۲۶شهریور ۱۴۰۲


دوشنبه، شهریور ۲۷، ۱۴۰۲

مسعود رجوی: آفرین و درود به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

 


مسعود رجوی: آفرین و درود به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی به‌خاطر ۴۱۴ پراتیک انقلابی و اختناق‌شکن در سالگرد قیام در تهران و ۴۰شهر دیگر که جیغ دشمن ضدبشری را در آورده است.

در تهران بزرگ از روز ۲۰شهریور نیروهای دشمن در آماده‌باش کامل بودند و هنوز هم هستند. آمار نیروهای سرکوبگر سپاه و بسیج در تهران بزرگ ۲۳هزار نفر در صحنه و آمار وحوش انتظامی ۲۱هزار نفر است.

در بسیاری نقاط تهران تجمع بیش از ۳نفر را هم دشمن بر نمی‌تابید که نشان از شکنندگی فوق‌العاده رژیم و ترس از قیام خلق است.

مسئول شورای ملی مقاومت: با سلام و درود به مصدق بزرگ و هم سنگران و یاران پایدار شورا و مقاومت

 


با سلام و درود به مصدق بزرگ و هم‌سنگران و یاران پایدار شورا و مقاومت

و تبریک و تهنیت به رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت

برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران

پس از قیام ۱۴۰۱ چرخ زمان و انقلاب دموکراتیک نوین ایران هرگز به عقب برنمی‌گردد.

فاشیسم دینی تا زمان سرنگونی هرگز دست از سرکوب برنمی‌دارد.

خامنه‌ای تا زنده است هرگز از هژمونی انحصاری دست بر نمی‌دارد.

نتیجه چیست؟ قیامهای بیشتر و بیشتر با جنگ یعنی آتش و حرکت فزاینده و سرانجام سرنگونی. این سرشت و سرنوشت نهایی نبرد و انقلابی است که از ۴۲سال پیش پرچم افراشته و از بسا کوره‌های گدازان گذشته است.

انقلابی که با رود خروشان خون شهیدانش، باز هم می‌رود، می‌شکند، می‌سوزد، می‌دمد، می‌شکفد در هرجا و این مسیری است تا پیروزی.

پارسال در این ایام باید از حرمت کلمهٔ "انقلاب" در برابر ارتجاع و بورژوازی هم‌کاسه و وابسته دفاع می‌کردیم. حرف‌مان این بود که مشکل نه در انقلاب کردن علیه دیکتاتوری سلطنتی بلکه در انقلاب نکردن، در سرقت رهبری انقلاب توسط ارتجاع و در داعیهٔ بازگشت به ماقبل خمینی است. "انقلاب" جرم نابخشودنی فدایی خلق و مجاهد خلق بود. اما قیام ۴۰۱ این بساط را به کلی در هم ریخت و "کلمه" خود را تحمیل کرد. این واقعی و ضروری و حقیقی بوده و هست و خواهد بود. از این‌رو در جبهه خلق مرزبندی با شاه و شیخ در ”مرگ بر ستمگر“ فراگیر شد. وجوب تحریم و لیست‌گذاری سپاه پاسداران ولایت هم فراگیر شد. در مراحل بعدی قیام، ضرورت انحلال و درهم کوبیدن آن نیز خود را تحمیل می‌کند. معنا و مفهوم اپورتونیسم هم روشن می‌شود.

در قیام ۴۰۱ مقام زن هم با درهم شکستن زنجیرهای فئودالی-آخوندی می‌رود تا در میان انواع تعبیر و تفسیرهای طبقاتی و نظرگاههای استثماری، جایگاه حقیقی و ضروری خود را پیدا کند. این هنوز اول راه است. فقط خاطرنشان می‌کنم که در مقاومت ما از ۳۲سال پیش با مریم، زن انقلابی ذیصلاح مجاهد خلق هژمونی خود را در تمام پهنه‌ها و سطوح برقرار کرده و از آن زمان پذیرش این هژمونی شرط اعلام شدهٔ عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و یک گام تاریخی در راستای نفی استثمار است. طبیعی است که غیر از آنها که این هژمونی را به چشم دیده‌اند، باور کردنش برای دیگران سخت است. تشریفاتی و فرمالیستی به نظر می‌رسد. چه رسد به این‌که چشم مردسالار مانع دیدن هم باشد. ایدئولوژی و نظرگاه جنسیت البته مرد و زن ندارد. زن هم باید از این ایدئولوژی که حاصل آن "زن" (زن در گیومه) به‌معنی ضعیفگی و عجز باشد، آزاد شود. بنابراین آنچه مجاهدین از آن سالیان با مریم تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک کردند و البته برچسب‌های فراوان هم خوردند، نیاز ایدئولوژیکی و تشکیلاتی آنها برای ماندگاری و جنگندگی و پیشرفت در بغرنج‌ترین و خطیرترین شرایط بوده و هست. جنبش و قیام خلق ما نیز در جریان تکامل و پیشرفت خود در تاریک‌ترین ادوار تاریخ ایران یعنی در برابر فاشیسم دینی و "سلطنت مطلقهٔ فقیه" به‌طور قانونمند و گام‌به‌گام در همین راستا حرکت می‌کند. البته در این مرحله تاریخی شعار سیاسی و اجتماعی ما برابری است و نباید آنچه را خاص آنهایی است که بر سنگ مزارشان آرمان جامعه بی‌طبقه توحیدی حک می‌شود، به سایرین تعمیم داد. اما به‌عنوان یک اصل، زن در هر حال به درجه‌یی پیش می‌آید که عنصر استثماری و بهره‌کشی کالایی پس زده شود.

خلاصه می‌کنم: شاخص برای ما، جنگندگی و مقاومت در برابر استبداد و استعمار و ارتجاع است؛ ضددیکتاتوری، ضد وابستگی و ضد بهره‌کشی است. در میهن ما و در شرایط ما، بدون این شاخص، شاه و شیخ و هم‌کیشان، آزادی را سرکوب و زن را در دستگاه فئودالی یا سرمایه‌داری به بند می‌کشند. مفهوم زندگی را هم در دستگاه نجنگ بر ضد مقاومت و بر ضد مبارزه و شهادت‌پذیری به یغما می‌برند تا ماحصلی جز تسلیم نداشته باشد.

برای اطلاع نسل جوان می‌گویم در سال ۱۳۴۴ که مجاهدین شروع کردند، روزگاری بود که شاه قرآن چاپ می‌کرد (قرآن آریامهر)، دو سال بعد در سال ۴۶ فرح پهلوی هم قرآن خاص خودش را چاپ کرد و در مقدمهٔ آن به خط خودش نوشت که سرفرازی او در زندگیش این است که "به خاندان مقدس حضرت رسول اکرم صلوات‌الله علیه و آله منسوب است!

یکی دیگر از کارهای شاه تشکیل سپاه دین بود. شاه در روز اول آبان ۱۳۵۰، همزمان با جشنهای ۲۵۰۰سالهٔ شاهنشاهی اعلام کرد که فرمان او در مرداد ماه ۱۳۵۰ برای تشکیل ؛سپاه دین؛ به مرحله اجرا گذاشته می‌شود.

اما خمینی در مهرماه ۱۳۴۱ یک دهه بعد از کودتای ۲۸مرداد با امضاء دعاگو "الداعی روح‌الله الموسوی" به "حضور مبارک اعلیحضرت همایونی" تلگراف می‌زد مبادا برخلاف احکام دین مبین او زنان حق رأی پیدا کنند و وقتی شاه به‌طور موضعی چند ماه عقب نشست خمینی در پوست نمی‌گنجید و آن را پیروزی بزرگی به حساب آورد و در آذر ۴۱ می‌گفت: "زن اگر وارد هر دستگاهی شد اوضاع را به‌هم می‌زند" .

در چنین شرایطی مجاهدین می‌باید حتی حساب کار خدایشان (نه فقط اسلام و قرآن و پیامبر و ائمه را که ۱۰ نسل پیاپی در مبارزه با خلفای ستمگر به‌شهادت رسیدند) با خدای شاه و شیخ جدا می‌کردند. به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران که مجاهدین می‌گویند مرزبندی ضروری خدای خلق و جبهه خلق با خدایان شاه و شیخ از همان روزگار است. آخوندها سالیان از ما می‌پرسیدند مگر خدا چه کم دارد که خلق‌تان را هم به آن ضمیمه و اضافه کردید؟ و ما می‌گفتیم خدا چیزی کم ندارد، ظلمه که همان ستمگران باشند، خدا و دین و آئین خدا را در غبار و زنگار استثماری و رسوبات طبقاتی فرو برده‌اند که باید زدوده شود. پس ما هستیم که نیازمند مرزبندی با ”بت‌خدا“ ی ستمگران هستیم. چون می‌خواهیم با آنها مبارزه کنیم و بجنگیم. به همین خاطر امروز هم می‌گوییم برای ما شاخص جنگ و مقاومت است و هر آنچه از آن آتش و جنگ بیشتر برای سرنگونی شیخ ستمگر بیرون بیاید.

آلترناتیو هم اگر در عمل و نه در حرف و لفاظی به دور از استبداد و وابستگی و از سرشت آزادی و استقلال و زحمتکشان برای عدالت باشد، برآمد همین جنگ و مقاومت است.

در سال ۱۴۰۱ چنان‌که دیدیم صنعت آلترناتیوسازی مجازی پس از خوابی عمیق و ۴۰ساله آمیخته با انکار تاریخ ایران در همان برهه، رواج پیدا کرد. اما دولت مستعجل بود. در بی‌خبری از قانونمندی‌های خدشه‌ناپذیر سیاسی و اجتماعی و تاریخی، ظن آن بودش که هستش دولتی!

آلترناتیو مثل یک ساختمان، آجرها و مصالح خود را می‌خواهد و قانونمندی خاص خود را دارد. با دود و دم و ادعا ساخته نمی‌شود. کتاب قطور شهیدان آزادی سخن می‌گوید. هر چند که در سانسور قرن، بنا بر سرپوش گذاشتن است. از زندانها و اعدام‌های دهه ۶۰ و سربه‌دارانش می‌گویند. ولی معلوم نیست چه کسانی بودند و چه می‌گفتند و چه می‌خواستند؟ اشباح بودند یا هویت مشخصی داشتند؟ خشونت‌گر و خشونت‌گرا بودند یا به دفاع از حقوق مردم‌شان و شرافت آرمانی و میهنی خود برخاسته بودند؟ چرا صد صد و هزار هزار جان فدا کردند؟ چرا؟ با کدام آرمان و کدام شعار؟ آیا راه آتشین آنها غلط بود؟ آیا باید تسلیم می‌شدند؟ آیا باید خواب و سراب اصلاحات می‌دیدند؟ آیا باید هیزم‌کش تنور جنگ ضدمیهنی با شعار فتح قدس از طریق کربلا می‌شدند؟ آیا باید به احضار ارواح محمدعلیشاه و رضا شاه می‌پرداختند؟! آخر بگویید زنگولهٔ سرنگونی را چه کسی و چگونه و با چه استراتژی و کدام تاکتیک می‌خواهد به گردن این رژیم درنده و وحشی بیندازد؟ از دورهٔ گذار بسیار شنیدیم اما نفهمیدیم چگونه باید از این رژیم گذر کرد؟ فقط فهمیدیم که باید ”مؤدب“ و عاری از ”خشونت‌“ باشیم!

ولی آیا این همانی قهر انقلابی با خشونت که چاقوکشی و دعواهای شخصی و قبیله‌ای را هم شامل می‌شود، منصفانه و عادلانه است و وجدان آدمی آن را می‌پذیرد؟ چگونه است که عملکرد آتشین امثال نوید افکاری، محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، مهدی کرمی و محمد حسینی را محکوم می‌کنند اما وقتی که آنها به‌شهادت می‌رسند برای عقب نماندن از قافله اشک تمساح می‌ریزند و حتی قربان‌صدقه می‌روند؟! لیکن در هر حال شلاق‌کش کردن مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی با برچسب خشونت‌گرایی برای کسب رضایت ملا ادامه می‌یابد.

البته بورژوازی و سوسیال رفرمیسم می‌تواند قهر انقلابی را که به‌گفته مارکس ”قابلة هر جامعهٔ کهنی است که آبستن جامعهٔ نوین باشد“ محکوم کند و یا از آن بگریزد. اما انگ ”خشونت“ خواه و ناخواه رله کردن خواست رژیم است.

ابراهیم یزدی رابط خمینی با ”شیطان بزرگ“ قبل از مرگش صحبت با خمینی در مورد مبارزه مسلحانه قبل از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی را بازگو کرد. یزدی گفت: ”ما راجع به جنگ مسلحانه صحبت داشتیم. در تیر ماه ۵۶ بعد از مراسم خاکسپاری شریعتی من به نجف رفتم و با ایشان صحبت فراوانی کردم. در آنجا ایشان با جنگ مسلحانه مخالف بود. علت را هم این می‌دانست که در یک درگیری مسلحانه، سازمانهای سیاسی- نظامی جلو می‌افتند، چرا که آنها تشکیلات دارند، اگر ما بخواهیم مبارزه را به این نقطه برسانیم آنها برنده می‌شوند و ما مجبور به تبعیت خواهیم شد“ . مجدداً با تخطی عمدی از دستور زبان فارسی، آیا ”ارتجاع کردن“ به جای انقلاب کردن را می‌بینید؟ محصولش هم صرف مکرر در مکرر فعل ماضی و همان بازگشت به ماقبل خمینی است.

چه خوب بود اگر رژیم خمینی اصلاح‌پذیر بود و یا گذار از آن نیازمند قهر و آتش نمی‌بود. ولی مگر استراتژی رویارویی با این رژیم را ما ابداع و تعیین می‌کنیم؟ اگر ما اختراع کرده‌ایم باید به دور انداخت. ما فقط می‌توانیم قانونمندی و خط مشی را جستجو و کشف و فهم کنیم. ارتش آزادی با کانون‌ها و شهرهای شورشی از همین جستجو ناشی شده و نه از خواست و خوشآمد یا طبیعت ”خشونت‌گرا“ ی ما. اگر به خواست ما بود کاش از روز اول همه چیز با خیر و خوشی از سر می‌گذشت و شاه سلطان ولایت، خودکامه و خون‌ریز و آزادی‌کش نمی‌بود.

در سال ۱۴۰۱ هم‌چنین از وحدت و ”همه با هم“ بسیار شنیدیم. اما کمتر شنیدیم که راه و قانون وحدت و اتحاد را به ما بگویند. آخر برای وحدت باید تضاد حل کرد. باید از دل تضادها عبور کرد. کاری که ۴۲ سال است شورای ملی مقاومت ایران بی‌وقفه به آن مشغول بوده و سنگین‌ترین بهای خونین را هم پرداخته است. دعوت به جبهه همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی برای استقرار یک جمهوری دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت هم از سوی شورا در آبان ۱۳۸۱ منتشر شده و نیازی به تکرار نیست. فقط تأکید می‌کنم که کار ما موج‌سواری و میوه‌چینی و نان به نرخ روز خوردن نیست. والا زیر چرخ‌های ولایت خمینی که قدرت و سطوتش هزاران بار بیشتر از مدعیان کنونی بود، له و نابود شده بودیم. کار ما پیوند سیاست و شرافت است. مریم در آن اجلاس شورا چه خوب گفت که: هدف شورای ملی مقاومت نه کسب قدرت بلکه انتقال آن به مردم ایران است. طبق مصوبات شورا (در سال ۱۳۶۰) دولت موقت بایستی حداکثر طی ۶ ماه از طریق یک انتخابات آزاد، مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی را تشکیل دهد و وظیفهٔ انتقال حاکمیت تا آنجا که به دولت موقت مربوط می‌شود به‌محض تشکیل مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی پایان می‌پذیرد.

مسعود رجوی

۳۰ تیر ۱۴۰۲


دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۴۰۲

مسعود رجوی: دعوت از خامنه‌ای و رئیسی و اژه‌ای و دیگر جلادان و دژخیمان نظام به دادگاه کیفری بین‌المللی

 


مسعود رجوی -۷مرداد ۱۴۰۲

دعوت از خامنه‌ای و رئیسی و اژه‌ای و دیگر جلادان و دژخیمان رژیم به یک دادگاه کیفری بین‌المللی

شامل دادگاهی که قضاییه جلادان آن را برای کیفر مجاهدین اعلام کرده است

با بسی افتخار از ایستادگی و مقاومت و عملیات مجاهدین سربدار و مجاهدان سرموضع علیه فاشیسم دینی و با تأکید بر حقانیت و ضرورت هرآنچه تاکنون علیه دشمن‌ترین دشمنان مردم ایران کرده‌ایم

به‌عنوان نخستین مسئول مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی ایران در جنگ داخلی با ارتجاع ولایت فقیه برای محاکمه در هر دادگاه و مرجع بی‌طرف بین‌المللی بار دیگر اعلام آمادگی می‌کنم

مقاومت ایران در هر حال حقوقدانان و وکلای بین‌المللی و نمایندگان پارلمانها را حتی برای شرکت در دادگاهی که رژیم می‌خواهد در قضاییه جلادانش برگزار کند معرفی می‌کند به شرط این‌که رژیم بهانه نیاورد، طفره نرود و از قبول آنها شانه خالی نکند

رژیم در حضیض انزوا و سقوط با ترتیب دادن دادگاه و دعوت از ما برای معرفی وکیل به زبان معکوس دیو و دد، به آلترناتیو خود اقرار می‌کند و آدرس می‌دهد

اگر غیر از این است هم‌چنان‌که دادگاه سوئد برای دو هفته در آلبانی برگزار شد، رژیم بلادرنگ باید موافقت خود را برای شرکت سردمدارانش در دادگاه بین‌المللی شامل دادگاهی که خودش برای محاکمه ما عنوان کرده اعلام کند

دادگاه بین‌المللی در یک کشور اروپایی با حضور وکلا و شاهدان طرفین به‌طور علنی برگزار می‌شود

هم خامنه‌ای و رئیسی و سرکردگان رژیم حرفهایشان را می‌زنند و هم بیش از ۱۰۰تن که از ما به محاکمه خوانده است.

تاکنون ۱۲۴تن از رهبران پیشین جهان موافقت خود را برای قرار دادن مسئولان قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در برابر عدالت و قانون اعلام کرده‌اند. ۹۰درصد سربداران از مجاهدین بودند.

هم‌چنین ۳۶۰۰قانون‌گذار در ۶۱پارلمان از ۴۰کشور جهان شامل ۲۹ اکثریت پارلمانی خواستار محاکمه و حسابرسی از سردمداران رژیم به‌خاطر جنایت علیه بشریت شده‌اند.

اکنون رژیمی که بارها از زبان سردمداران و قضاییه جلادان اعلام کرده است که اعدام مجاهدین سرموضع احتیاج به محاکمه و قانون ندارد بلکه به حکم خمینی باید در کوچه و خیابان و در هر کجا، سرضرب اعدام شوند

پس از ۴۲سال در یک فرار به جلوی مسخره از عدالت و دادگاه بین‌المللی از ما می‌خواهد ضمن یک ماه وکیل خود را معرفی کنیم تا به محاکمه بپردازد. دیر آمدی ای شغال بزدل و عمامه‌دار!

در بهمن ۱۳۸۷ گفتیم و تکرار می‌کنیم که: «هر گاه یک دادگاه بی‌طرف بین‌المللی بر طبق اصول و معیارهای شناخته شده حقوقی و قضایی در کار باشد، ما به رژیم آخوندی می‌گوییم: بفرمایید به دادگاه، خواهش می‌کنیم به دادگاه بیایید... ما هم آماده‌ایم و می‌توانید هر ادعایی را علیه ما مطرح کنید. من هم شخصاً آماده‌ام و از ولی‌فقیه ارتجاع دعوت می‌کنم اگر جرأت دارد بلادرنگ در یک محکمه بین‌المللی با حضور خود من حاضر شود».

در اسفند ۱۳۹۹ و شهریور ۱۴۰۰ هم من اعلام کردم: «از حضور در یک دادگاه بین‌المللی با شرکت خامنه‌ای و روحانی و ظریف و رئیسی در لاهه یا ژنو به‌غایت استقبال می‌کنیم. رژیم می‌تواند همه مدعیان و شاکیان را با خودش بیاورد. بنابراین اگر رژیم ریگی به کفش ندارد بلادرنگ باید موافقت خامنه‌ای و روحانی و سرجلاد قوه قضاییهٴ خود را برای شرکت در دادگاه بین‌المللی در لاهه یا ژنو یا هر دادگاه بین‌المللی دیگر تحت نظارت ملل‌متحد اعلام کند».

به خامنه‌ای می‌گویم یادش نرود هر چه شاهد و سند و مدرک دارد با خودش بیاورد از جمله دختر لاجوردی و پسر صیاد شیرازی و بقایای قاسم سلیمانی. نیری و اشراقی و پورمحمدی و مخصوصاً رئیسی هم باید جهت تصفیه حساب نهایی که پورمحمدی می‌گفت باید با مجاهدین انجام شود، حضور پیدا کنند.

اما اگر خامنه‌ای حسب المعمول جا زد و خفقان گرفت و باز هم خواهان معرفی وکلای ما طی یک ماه است وکلای من همانا بیش از ۸۰میلیون ایرانی در جبهه خلق به‌ویژه شورشگران و کانون‌های‌شورشی

جوانان دادخواه بلوچ و عرب و پیشمرگان کرد و نوادگان ستارخان و سردار جنگل و مصدق در سراسر میهن هستند

من در‌ دیکتاتوری شاه به اعدام محکوم بودم در دیکتاتوری‌ شیخ نیز نشان افتخار نخستین محکوم به اعدام را داشته و دارم می‌خواهم این شرف و افتخار را داشته باشم که مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم.

اگر پشت ارتجاع به استعمار و مماشات گرم است، در هر چه می‌خواهد بکند درنگ نکند

حرف ما یک چیز بیشتر نیست: آتش شعله برکش!

خلقمان با فرزندان رشیدش برای ما کفایت است

آنان که هم‌چون مریم می‌گویند می‌توان و باید ایران ماتم‌زده آخوندی را اگر قیمتش را بدهیم و عزمش را داشته باشیم به گلستان عدالت و آزادی تبدیل کرد.

سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت ایران و کمیسیون قضایی البته حقوقدانان و وکلای بین‌المللی شناخته شده و نمایندگان پارلمانها را برای شرکت در هر دادگاهی که رژیم می‌خواهد در قضاییه جلادان برگزار کند معرفی خواهند کرد به شرط این‌که رژیم بهانه نیاورد و طفره نرود و شانه خالی نکند.

خامنه‌ای خودش در ۷تیر ۱۴۰۱ به صراحت اذعان کرد که از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ به بعد «در داخل کشور در خود این خیابانهای تهران جنگ داخلی بود» و مجاهدین «افتاده بودند به جان پاسدار کمیته و پاسدار سپاه. در تهران جنگ بود» رژیم پیوسته ادعا می‌کند مجاهدین ۱۷هزار از نفرات او را به هلاکت رسانده‌اند.

تفاوت البته با ۱۲۰هزار و ۱۰۰هزار شهیدان خلق ما، بسیار زیاد است. اما هم‌چنان‌که در اسفند ۱۳۹۹ گفتم تکرار می‌کنم:

«خامنه‌ای و رئیسی و دیگر سران رژیم اگر جرأت دارند با ما به یک دادگاه بین‌المللی بیایند. این ۱۷هزار نفر را که آمار می‌دهند و آن ۱۷هزار نفر فروغ جاویدان را هم که در آمارشان محسوب نمی‌کنند و ۱۷هزار نفر بعدی را هم که قرار است وارد کنند، همراه بیاورند! این روشن می‌کند که ۴۰سال است در ایران یک جنگ عظیم بین خلق و مجاهد خلق با رژیم دجال و ضدبشر جریان دارد».

جای خوشوقتی است که در اثر قیام و چهار دهه مقاومت پررنج و خون و سازمان‌یافته اکنون جهان تمایل روزافزونی به ایستادن در کنار مردم ایران و حقوق مشروع آنها برای دفاع از خود در برابر سرکوب، کشتار وحشیانه و جنایت علیه بشریت نشان می‌دهد.

در حالی‌که دنیا، حق مردم ایران و مبارزه آنها برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک را به‌رسمیت می‌شناسد خامنه‌ای و رژیم پابه‌گور آخوندی آب در هاون می‌کوبند و از ما می‌خواهند وکلایمان را برای محاکمه در قضاییه جلادان معرفی کنیم.

قدری صبر کنید تا ببینیم قیام خلق شما را به محاکمه می‌کشد یا شما پس از یک ماه دربارهٔ ما «تصمیم مقتضی» می‌گیرید. «تصمیم مقتضی» را خمینی خون‌آشام گرفت و شما فرومایگان ادامه دادید. این تازگی ندارد، ‌آنچه تازگی دارد کابوس وحشت از سرنگونی و عوعوی سگ در نورافشانی و استمرار قیام خلق است

انقلاب دموکراتیک مردم ایران پیروز می‌شود

رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست