شنبه، مهر ۰۵، ۱۳۹۹

۵مهر – سالروز حماسه فروزان پنجم مهرماه ۱۳۶۰

 


روز تاريخي

بت‌شكنی و فراگير كردن شعار

مرگ بر خمينی


پيام راديويی مسعود رجوی

به مناسبت ۵ مهر

۶ مهر ۱۳۶۰


سالروز ديگر عيد خونين ميليشيا و مجاهدين است در ۵/مهر، روزي كه در اون مجاهدين پرده ها رو بطور كامل كنار زدن و شعار مرگ بر خميني رو با خون صدصد و هزارهزار ميليشياي مجاهد خلق و ديگر اعضا و كادرها و هوادارانشون به ثبت دادند. هميشه فرصت كم بوده براي يادآوري و تجديد خاطره ي درباره ي ابعاد و عظمت ۵/مهر. از اون پيشتر هيچكس نه مي توانست و نه جرأت كرده بود! چه از گروههاي مذهبي، چه ماركسيست و چه غير و كه شعار مرگ بر خميني رو بر زبان جاري كنه چه رسد اينكه به ثبت بده، زيرا كه دجال توده هاي مردم رو هم با خودش، يا بسياري از توده هاي مردم رو با خودش برده بود، عكسش رو در ماه مي ديدن بنابراين خشم و كين مردمي بصورت مشخص و متبلور متوجه شخص بهشتي بود،خيلي جرأت و توان مي خواست. شخص خود خميني رو شعار مرگش رو دادن. امروز البته انگار نه انگار كه اين چيزي هست چون به ثبت رسيده، سال ها تكرار شده، تبديل به يك شعار اجتماعي شده بود، الان در هر كجا كه حركت اعتراضي هست، مرگ رژيم رو يا سردمدارهاش رو ميخوان همه.

در پهنه ي سياسي هم، همه ي گروهها و گروهچه ها كم كم در پي مجاهدين بالاخره ناگزير بالا آوردند: مرگ بر رژيم جمهوری اسلامی و امثال اين چيزها. اما، اون روزها اينطور نبود، يادتون هست كه حتي براي بساطهاي خياباني، توي خيابونای شهرهای مختلف، چونكه هنوز تضادمون با دشمن متعارض نشده بود، با ارتجاع، و ما نمي خواستيم اولين كسي باشيم كه مسالمت رو برهم مي زنه، مي گفتيم كه اگرچه اين قانون اساسي ولايت فقيه رو قبول نداريم، اما در چارچوب قانون اساسي همين رژيم اگر خودش مجريش باشه، ما به فعاليت سياسي مسالمت آميز ادامه خواهيم داد. مي خواستيم به ثبت برسه كه كسي كه مسالمت رو مي شكنه ما نيستيم، در هر حال ما نمي خواستيم بنحو ماجراجويانه، يا زودرس و چپ روانه جلو بيفتيم.

لازمه ي مقابله با دجالي كه خيلي اذهان رو ربوده بود همون فدا و ذبح عظيم روز ۵/مهر هم بود. ما نمي خواستيم بهم بزنيم، ما مي خواستيم ابتدا رسوا و افشا بكنيم، بعد ديگه اون بايد تصميم بگيره، يادتون هست چند روز قبل از ۳۰خرداد حتي براش نامه نوشتيم، گفتيم آقا ما براي خلع سلاح حاضريم، بفرما اين خلع سلاح، بذار بيام خونه تون. بريم جمارون، از اونجايي كه طرف مي دونست كه وقتي مجاهدين راه بيفتن چي ميشه يادتون هست جواب نامه ي ما رو، اين نامه رو من خودم نوشته بودم، اينطوري داد كه شما چرا؟ من ميام خدمتتان يعني كه آماده باش جنگانا.

خميني : من در هزار احتمال يك احتمال مي دادم كه شما دست برداريد از اون كارهايي كه مي خواهيد انجام بدهيد حاضر بودم با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيام لازم هم نبود شما پيش من بياييد .

اشكال نداره، وقتي اتمام حجت سياسي مون تموم شده، وقتي چاره ي ديگري نيست، قيمت نبرد هر چقدر هم سنگين باشه، زيرا كه قيمت شرف و عزت يك خلقه و محال است كه بيرق مجاهدين، آرم مجاهدين، پرچم مجاهدين سر خم كنه. قيمت هر چي كه ميخواد باشه.

بعد، همه ديدند، كه در ۵/مهر چگونه اين شعار به ثبت داده شد. دسته هاي ۵۰تايي، ۱۰۰تايي، ۲۰۰تايي، از مجاهدين و از ميليشياي قهرمان، خونين بال، چون تعادل قوا مشخص بود، بين_ِ ما و دشمن، در گوشه و كنار تهران، گله گله اين يا اون خيابون، آتش برمي افروختند و رژيم هم بيدريغ اعدام مي كرد، سركوب و اعدام. به اين ترتيب از حلقه ي ديگري هم مجاهدين گذشتند و چيزي رو هم به ثبت دادند، شعار مرگ بر خميني رو كه اگر اين حلقه ي ضروري انجام نمي شد، يك چيز كم بود و اون اين بود كه به ثبت داده نمي شد، يعني در هر حال، وقتي  ملتي از خميني اون شكلي استقبال كرده و بعد كلك خورده و دجال سوار كار شده، و همه ي مدعيان جا زدند و در صحنه كسي غير از مجاهدين نيست و اون روز هم نبود، همه ي ادعاها توخالي دراومده، البته كه مجاهدين بايد كارشون رو مي كردند. و اين البته روز ازياد نرفتني است. كاش يك زماني بشه صحنه ها و خاطرات اون رو نوشت، تدوين كرد و براي نسل هاي آينده به يادگار گذاشت. سلام بر ميليشيا و همه ي قهرماناني كه اون روز، در طلب آزادي، خون پاك خودشون رو نثار كردند.


چهارشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۹

مسعود رجوی: سرانجام خلیفه ارتجاع به «برکات» کرونا، مانند «برکات» جنگ ضدمیهنی برای رژیم ولایت فقیه مُقِـر آمد

 


مسعود رجوی- ۳۱شهریور ۹۹

سرانجام خلیفه ارتجاع به «برکات» کرونا

مانند «برکات» جنگ ضدمیهنی برای رژیم ولایت فقیه مُقِـر آمد

جنگ با یک میلیون کشته و هزار میلیارد دلار خسارت برای ایران

با شعار فتح قدس از طریق کربلا

جنگی غیرعادلانه در خدمت بقاء استبداد دینی که در آن سال‌ها

تنها مقاومت ایران در منتهای میهن‌پرستی و دفاع از منافع ملی

برای حفظ جان و مال مردم ایران در برابر آن قد برافراشت

و برچسبهای رذیلانه بسیار به جان خرید

تا زمانی که ارتش آزادیبخش ملی درِ تنور جنگی خمینی را گل گرفت


خامنه‌ای ۳۱شهریور ۹۹: «جنگ به‌طور طبیعی یک پدیده سهمگین و خشن هست اما برای ما از این پدیده سهمگین و خشن ۸ساله، این برکاتی که من حالا چند تای آنرا شمردم برای ما حاصل شد و بیش از اینها است. یعنی ما از جنگ بشارت به‌دست آوردیم، پیشرفت به‌دست آوردیم، طراوت به‌دست آوردیم. آورده برای ما داشت.

بحث مدافعان حرم هم که من یک اشاره‌یی کردم جزو بحثهای حیرت‌انگیز زمان ماست که حادثه بسیار مهمی است در یک صف واحد رزمنده سوری و لبنانی و عراقی و ایرانی و افغانی، همه در کنار هم برای یک هدف، حرکت می‌کنند این چیز عجیبی است این جزو پدیده‌های بزرگ زمان ماست و این البته از همان برکات دفاع مقدس است.»


آخوند روحانی در تابستان گذشته گفت سپاه از ثمرات جنگ است.

آخوند روحانی ۳۱تیر۹۷: «ما در جنگ ۸ساله یک نیروی نظامی دوم قویی متولد شد یعنی ۸سال جنگیدیم. یک نوزادی تبدیل شد به یک جوان برومند قوی. ما یک ارتش داشتیم دیگه تبدیل شد به دو تا ارتش. ما یک ارتش داشتیم یک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم توی جنگ درست شد.»

پس تا سپاه جنگ و جنایت هست، ظلمت آخوندی و ولایت فقیه هم برقرار است. باید با آن جنگید. بدون جنگ ساقط نمی‌شود. استراتژی ارتش آزادیبخش ملی از آغاز بر همین پایه بنا شده و کانون‌های شورشی در همین مسیر هستند.


در اطلاعیه شماره ۱۰ گفتیم که:

«پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صد برابر و شورشگری حداکثر، بوده و هست و خواهد بود.

آنقدر که از طریق کانون‌های شورشی به ارتش آزادیبخش ملی اعتلاء یابد و سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد».

خامنه‌ای از سال‌ها پیش می‌گفت: «سپاه و بسیج مطمئن‌ترین حافظ امنیت» رژیم است (۲۸ اسفند ۷۸). چنگ انداختن سپاه پاسداران بر بخش اعظم اقتصاد ایران نیز برای تحکیم موقعیت آن است. آن‌قدر که یک مقام آمریکایی گفت: «اگر شما در ایران معامله تجاری بکنید دانسته یا ندانسته با سپاه سر و کار دارید» (الیوت آبرامز- ۲۸ اردیبهشت۹۶).


ارتش آزادیبخش ملی ایران - شماره ۲۴ – ۲۳فروردین۱۳۹۹

خامنه‌ای در ۱۳اسفند به صراحت گفت بر آن است از بلا و تهدید کرونا، نعمت و فرصت بسازد. منظورش این است که کرونا را بر ضد سرنگونی رژیم ولایت فقیه با تلفات کلان انسانی برای حفظ این رژیم به کار گیرد.

این بلا به‌نظر ما بلای آن‌چنان بزرگی نیست، از این بلاها بزرگتر هم وجود داشته و دارد، خودمان هم در کشور مواردی را مشاهده کردیم. . . .

و مطلب آخر هم این است که مسأله یک مسأله گذرا است، یک چیز فوق‌العاده نیست، از این حوادث در کشور پیش می‌آید، البته من نمی‌خواهم مسأله را خیلی کوچک بگیرم، اما خیلی هم بزرگش نکنیم مسأله را. یک قضیه‌یی است پیش آمده، یک مدتی که انشاءالله خیلی طولانی نخواهد بود، این برای کشور وجود خواهد داشت بعد همه رخت برمی‌بندد و می‌رود و می‌تواند تجربیاتی که ما در این زمینه به‌دست می‌آوریم و فعالیتی که مردم می‌کنند، دستگاهها می‌کنند و در واقع یک رزمایشی، رزمایش عمومی در این زمینه انجام می‌گیرد این می‌تواند یک دستاورد باشد. اگر این دستاوردها را داشته باشیم، بلا برای ما تبدیل می‌شود به نعمت، تهدید تبدیل می‌شود به فرصت.

اینچنین برای خلیفهٔ ارتجاع هر مرگ یک فرصت و یک نعمت است.

خمینی هم جنگ را «نعمت الهی» می‌دانست. برای حفظ رژیم ولایت فقیه که آن را واجب‌ترین واجب‌ها اعلام کرد ۸سال به جنگ ضدمیهنی با عراق ادامه داد. یک میلیون اتباع ایران را به تنور جنگ ریخت. ۲میلیون معلول و مجروح و ۴میلیون نفر آواره شدند. وزارت آموزش و پرورش خمینی در ۱۵دی ۱۳۶۷ اعلام کرد در طول جنگ ۴۴۰هزار دانش‌آموز را به خط مقدم یعنی بر روی میدانهای مین فرستاده است. رژیم تا همین اواخر در روز ۸آبان تحت عنوان روز بسیج دانش‌آموزی یادواره ۳۶هزار تن از دانش‌آموزان قربانی را برگزار می‌کرد.

خمینی برای حفظ نظام بعد از آتش‌بس به قتل‌عام مجاهدین «سر موضع» در زندانهایش حکم کرد و فتوا داد:

«از آنجا که منافقین خائن به هیچ‌وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست. ... و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور...

و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.‌»

بعد هم در پاسخ به سؤالات سرجلاد قضاییه وقت، هیچ شکافی باقی نگذاشت. حکم قتل‌عام را آببندی کرد و نوشت: «در تمام موارد . . . هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید» (کتاب جنایت علیه بشریت صفحه ۴۹۷).

در آن روزگار برای ناظرانی که با طینت دجال و ضدبشری ولایت فقیه آشنا نبودند، عملکرد خمینی در ماجرای گروگانگیری و در جنگ‌افروزی و قتل‌عام و صدور ارتجاع و تروریسم، به‌سادگی قابل فهم نبود. هم‌چنان‌که نمی‌دانستند چرا می‌گفتیم و می‌گوییم که تنها هماورد تاریخی و ایدئولوژیکی ولایت‌فقیه، اسلام بردبار و دموکراتیک مجاهدین است. ۴۰سال گذشت و این هماوردی در جمیع جهات در عرصهٔ سیاسی و اجتماعی ایران و در پهنهٔ منطقه‌یی و بین‌المللی هم‌چون روز روشن شد.

امروز هم در موضوع کرونا در وهله اول مشکل بتوان فهمید که چرا خامنه‌ای و روحانی به‌خاطر همان اقتصادی که خمینی می‌گفت مال خر است، در فرستادن مردم به کام مرگ کرونا منفعت و اصرار دارند. مگر نمی‌فهمند که وبال گردنشان خواهد شد؟ اما چاره‌ای ندارند و بین بد و بدتر ناگزیر بد را انتخاب کرده‌اند.

خامنه‌ای و روحانی برای حفظ رژیم از خطر قیام و سرنگونی در شرایط تحریم، استراتژی کلان تلفات انسانی و فرستادن مردم به میدانهای مین کرونا را در پیش گرفته‌اند. این «به سر کار» فرستادن زحمتکشان اعم از کارگران و کارمندان ادامه همان خط کار جنگ ضدمیهنی و قتل‌عام زندانیان در شرایط امروز است.

اگر برای رژیم ولایت فقیه هر مرگ یک فرصت و یک نعمت است، ما باید با شورش و جنگ صد برابر آن را به تیک‌تاک قیام و ناقوس سرنگونی تبدیل کنیم. فرصت استبداد دینی و رژیم دجال و ضدبشری به پایان رسیده است.

شورشگران پیروزی می‌سازند.


شنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۹

مقاومت تنها ملاک و شاخص مشروعیت

 


منتخب نشستهای رمضان در لیبرتی و اشرف

سلسله آموزشهای درونی مجاهدین

مسعود رجوی- تیر و مرداد ۱۳۹۲

مقاومت تنها ملاک و شاخص مشروعیت

در دوران اختناق


کاش در میهن ستمزده ما اختناق آخوندی وجود نمی‌داشت و مردم می‌توانستند در یک انتخابات آزاد پای صندوق های رأی بروند و با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی، نمایندگان و رئیس‌جمهور و قانون اساسی جمهوری جدید را معین کنند.

اما نخستین مشکل در دوران اختناق و دیکتاتوری سرقت و غصب حق حاکمیت و حق انتخابات آزاد از مردم است.

اگر نخواهیم به این رژیم تن بدهیم و اگر آزادی و دمکراسی بخواهیم، چه باید کرد؟ مقاومت برای سرنگونی استبداد دینی و بازگرداندن حاکمیت و حق انتخابات آزاد به خلق.

در اولین ماده اساسنامه شورای ملی مقاومت که در پایان سال۶۰ پس از اولین اجلاس شورا تصویب شده آمده است: «شورای ملی مقاومت برای سرنگونی رژیم خمینی و استقرار دولت موقت تشکیل شده است»

اما در برنامه شورا و دولت موقت که در بدو تأسیس شورا نوشته شده، ماده اول، این است که این «دولتی است موقت، که اساساً وظیفه انتقال حاکمیت به مردم ایران و مستقر ساختن حاکمیت جدید ملی و مردمی را بعهده دارد»

در ماده ۲ می‌گوید: «این دولت مشروعیت خود را تماماً از مقاومت عادلانه مردم ایران علیه رژیم ارتجاعی خمینی و خونبهای رشیدترین فرزندان مجاهد و مبارز این ملت علیه دیکتاتوری و وابستگی کسب می‌کند» .

این جان کلام است. مشروعیت در دوران اختناق ناشی از مقاومت است و نه هیچ چیز دیگر. چرا که امکان انتخابات آزاد و دسترسی به رأی واقعی تمام مردم وجود ندارد و باید برای به‌دست آوردن آن برخاست و مقاومت کرد تا رژیمی که مانع انتخابات و آرای آزاد و حاکمیت مردم است سرنگون شود. برنامه و این مواد در ۵مهر ۱۳۶۰ منتشر شد.

پس مقاومت تنها ملاک و شاخص و سرچشمهٔ مشروعیت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد یا جریان سیاسی در دوران اختناق با مقاومت و ایستادگی او در برابر فاشیسم دینی و در جنگ با آن سنجیده می‌شود. مشخصاً این‌که در جنگ نظامی و سیاسی و ایدئولوژیکی تا کجا و چه میزان به دشمن ضدبشری ضربه می‌زند. تا کجا برای این رژیم خطرناک است و تا کجا به نیروی جنگنده ضدرژیم در جنگ نظامی یا در جنگ سیاسی یاری می‌رساند و مایه می‌گذارد.

وقتی شاخص مقاومت، به‌عنوان تنها ملاک و معیار واقعی به میان می‌آید، آنوقت خیلی پرده‌ها کنار می‌رود و حقیقت از پشت دود و دم های ارتجاعی و استعماری و اپورتونیستی و ادعاهای میان تهی و هم‌چنین ژستهای اپوزیسیون نمایانه در عین هم سویی و خدمت به دشمن در ضدیت با اپوزیسیون واقعی، برملا می‌شود و با وضوح تمام خود را نشان می‌دهد:

اولاً- داعیه و دکان این‌که هر فرد یا هر نیرو در داخل ایران چند رأی دارد و از چه حمایتی برخوردار است، تخته می‌شود. آخر وقتی نمی‌توان در یک انتخابات آزاد به آرای عمومی مراجعه کرد، فراتر از همه حدس و گمانها یا نظرسنجیها چگونه می‌توان بر روی میزان رأی و حمایت اجتماعی یک فرد یا جریان سیاسی، پا سفت کرد؟ به‌خصوص که فضای باز سیاسی هم مانند خارجه در کار نیست که بتوان در تظاهرات یا گردهمایی‌ها و حرکت ها و اقدامات سیاسی نمونه‌ها و نمادهای آنرا به چشم دید و به همه نشان داد.

نتیجه این‌که در برابر دستگاه ناسنجیدنی میزان آراء در دوران اختناق، مقاومت ملاک و مبنای واقعی و حقیقی سنجش است. بنابراین در دوران اختناق، مشروعیت صرفاً ناشی از مقاومت و ایستادگی است. در دوران اختناق هر چیز غیر از این، ادعا و باد و بلوف است. هر کس راست می‌گوید با رژیم و اختناق فراگیر آن چنگ در چنگ شود و بستیزد و در این پهنه آزمایش بدهد.

پس صورت مساله، مقاومت کردن یا مقاومت نکردن در برابر این رژیم است و نه داعیه تعداد و درصد رأی در جامعه اختناق زده که قابل حصول و قابل اثبات نیست. تعیین درصد آراء و پایگاه اجتماعی موضوعی مربوط به دوره بعد از اختناق است که در آن بتوان با به میدان آوردن مردم و با صندوقهای رأی، بدرستی سنجش و ارزیابی کرد.

هر چیزی غیر از این، نادیده گرفتن سرکوب و اختناق و چشم پوشیدن بر ممانعت فاشیسم دینی از بروز اراده و تمایل اجتماعی است. این را نباید بر رژیم بخشید و نادیده گرفت و بعد به تئوری پردازی دربارهٔ درصد آرای یا پایگاه اجتماعی نشست . در شرایطی که حتی اسم بردن از مجاهدین و به طریق اولی، کوچکترین اشاره به هواداری از مجاهدین سنگین‌ترین محکومیتها و مجازات ها را دارد و در شرایطی که رژیم دهها هزار نفر را به همین خاطر دستگیر و شکنجه و اعدام کرده است، چگونه می‌توان با یک نظرسنجی آزاد در بین مردم به درصد واقعی آرای مجاهدین دست یافت.

اینجاست که روشن می‌شود تمام حرفهایی که منابع ارتجاعی و استعماری و همسویان و پادوهای آنها درباره پایگاه نداشتن مجاهدین در داخل ایران می‌گویند، بیراهه، باطل و در دستگاه نادیده گرفتن اختناق به سود آخوندهاست. مگر این‌که امکان ریختن رأی آزادانه به صندوقها فراهم شود. یک بار در جریان کارزار برای لغو برچسب تروریستی، یک نماینده کنگره از نماینده وزارت‌خارجه که مدعی بود مجاهدین در داخل ایران پایگاهی ندارند، پرسید، شما این را از کجا و بر چه اساسی می‌گویید؟ طرف مقابل گفت از کسانی که برای درخواست ویزا به سفارتهایمان می‌آیند سؤال می‌کنیم. آن نماینده گفته بود آخر خودتان لیست‌گذاری کرده‌اید و اگر کسی بگوید موافق یا هوادار مجاهدین است ویزا نمی‌دهید و انتظار دارید کسی که برای گرفتن ویزا آمده از ابتدا با اعلام هواداری از مجاهدین ویزایی را که می‌خواهد، بسوزاند؟!

در دستگاه مقاومت در ابتدای سال۱۳۶۱، پس از اولین اجلاس شورا، من توضیح دادم که فایده مبرم «هر کس یک رأی» در داخل شورا و عمر ۶ماههٔ دولت موقت و شورای ملی مقاومت از جمله این است که:

«ما را اساساً از ورود در مباحث من چند رای؟ و تو چند رای؟[در داخل ایران] و همه عواقب زیانبار احتمالی آن بر علیه جنبش و بر علیه آلترناتیو بی‌نیاز می‌کند».

هم‌چنین یادآوری کردم: «از خود من نیز تاکنون صدها بار به‌طور شفاهی و کتبی پرسیده‌اند که فی‌المثل فلان سازمان یا نیروی عضو شورا "چند نفر" است یا ”چه کاری از آن بر می‌آید؟“» اما «ما با پذیرش یک رأی متساوی برای همه‌ٔ سازمانها و گروه‌های عضو شورا این مشکل را نیز اساساً از موضوعیت انداختیم. . . . . .

فکر می‌کنم دیگر مطالبی از این قبیل که هر سازمانی چند نفر است و چه تعداد هوادار دارد و. . موضوعیتی برای طرح و ایجاد مشکل و سوءتفاهم، نخواهد داشت. به‌عبارت دیگر، شورا ـ به شرط التزام نیروهای مستقل (ناوابسته) به برنامه و مصوباتش ـ به‌طور عام به همه‌ٔ گرایشات و تمایلات ملی، مردمی، ترقیخواهانه، انقلابی، اسلامی و غیراسلامی خوش‌آمد گفته و صرفنظر از عدد و رقم و تعداد و توانایی سیاسی یا نظامی آنها، در حیطه‌ٔ تصمیمات شورا برای آنها، حق رأی و نظردهی متساوی قائل شده است».

می‌بینید که در دستگاه مقاومت نه جایی برای ادعا و لاف و گزاف باقی می‌ماند و نه جایی برای تخطئه کردن مقاومت واقعی در برابر فاشیسم دینی.

ثانیاً-در دستگاه مقاومت، نمی‌توان ۳۰سال یا ۳۲سال بعد از ۳۰خرداد که مجاهدین راه سرنگونی را با رود خروشان خون شهیدان بازگشوده‌اند، در دور دستها بیتوته کرد و با عنوان پناهندگی سیاسی، تمام هم و غم خود را صرف زدن زیرآب آنها کرد و یک سُس ”سرنگونی“ هم روی آن مالید و در امر خطیر سرنگونی رژیم ولایت فقیه، «انَا شریک» گفت و بعد بی‌محابا در خدمت به همین رژیم در پوشش «آزادی انتقاد»، به شلاق‌کش کردن و ذبح نیروی محوری مقاومت پرداخت. . .

ثالثاً-در دوران اختناق، دستگاه مقاومت تنها دستگاهی است که اعتماد واقعی بر می‌انگیزد. اعتماد یک امر ذهنی یا صرفاً روانشناسانه نیست. همه مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش به‌خوبی می‌دانند که «اعتماد کسب کردنی است». آن را باید در مبارزه سیاسی و نظامی و ایدئولوژیکی ذره ذره و گام‌به‌گام به‌دست آورد. هیچکس در مجاهدین و ارتش آزادی نیست که این را نداند و در بحثهای سالیان نشنیده باشد که فی المجلس نباید انتظار اعتماد داشت. درست بهمین دلیل، هر چند هم دشمن و ایادی آن علیه شما بکوبند و بگویند باز هم به‌دلیل عمل مجاهدی و مبارزاتی خود تا امروز از اعتمادی بی‌همتا برخوردارید که البته مسئولیت ما را برای حفظ و نگهداری و ارتقای آن مضاعف می‌کند.

گاه یاران و هموطنانمان لطف و محبت و چشمه‌هایی از پاکیزه‌ترین عواطف نثار می‌کنند که همگی و به‌خصوص خود من واقعاً و بدون مبالغه شرمسار و در خجالت غرقه می‌شویم. مجاهدین آموخته‌اند که در چنین لحظاتی در دل نجوا کنند و از خدا با استغفار بخواهند که آنها را شایسته این اعتماد و این عواطف سرشار نماید.

رابعاً-تنها در دستگاه مقاومت است که هر فرد یا نیرو، در جای خود قرار می‌گیرد.

بسته به ماهیت و توان مبارزاتی و مقاومتش در برابر ترفند ها و چنگ‌اندازیهای دشمن تعالی پیدا می‌کند و در مبارزه هر چه مؤثرتر می‌شود. به دشمن و عوامل آن ضربات هر چه کاری‌تر وارد می‌کند و در اطراف خود، محیطش را هم دگرگون و بارور می‌کند.

در طرف دیگر، مشت ها و چنته‌های خالی هم دیر یا زود باز و عیان می‌شود. چرا که دشمن از این دستگاه بالاترین خطر را احساس می‌کند. در مورد یکایک اعضا و اجزاء و یاران و پشتیبانان آن، طرح و برنامه دارد تا آنها را چگونه و از چه طرق مستقیم یا غیرمستقیم به دام بیندازد، جدا کند، ببُراند، مورد استفاده قرار دهد و بر سر ما چماق یا بلندگو یا تیغ و تبر کند. . .

. . . دستگاه شما، سنگ‌بنای دستگاه شما، و سرچشمهٔ دستگاه سیاسی شما، مقاومت در برابر فاشیسم دینی بوده است. تکرار روزمره این مفهوم که قلهٔ آن ایستادگی خودتان در اشرف و لیبرتی است، ممکن است عادی جلوه کند و گوش به آن عادت کرده باشد. اما اگر به عمق برویم، پرده‌ها کنار می‌رود. خیلی دکانها تخته می‌شود و همه برچسبها می‌سوزد. جایی برای سفسطه و مغلطه و هوچیگری باقی نمی‌ماند و خیلی چیزها روشن می‌شود:

-دیگر کسی نمی‌تواند زیر قبای ولایت، تحت عنوان مخالف رژیم یقهٔ ملا را رها نموده و پاچهٴ مجاهدین را بگیرد! به این قبیل افراد بگویید اگر راست می‌گویی ریش ملا را بگیر!

-دیگر کسی نمی‌تواند زیر لحاف اختناقِ ملا، این ساز را بزند که مجاهدین در داخل ایران پایگاه و حمایت ندارند و هر چه هست در خارج است!

-دیگر تئوری‌پردازان و مستخدمان نظرگاههای ارتجاعی و استعماری نمی‌توانند در حالی‌که پاسداران و شورای نگهبان ارتجاع را به چشم می‌بینند، برای نمایش انتخابات نامشروع، برای آخوند خاتمی و برای آخوند روحانی آرای میلیونی بسازند و یک دستگاه باسمه‌ای «رأی و حمایت» روی پایه‌های اختناق و ظلمت بنا کنند. آنها می‌خواهند حرفی از سرنگونی نباشد، حرف از ارتش آزادی و مجاهدین نباشد و توی همین رژیم دنبال میانه‌رو یا اصلاح‌طلب بگردند. می‌خواهند مجاهدین و آلترناتیو شورا را هم از سر راه بردارند. این تئوری ارتجاعی و استعماری که در دوران اختناق مقاومت را نادیده می‌گیرد، کوک و تنظیم شده است برای این‌که بگوید همین رژیم و جناح های درونی آن و لاغیر چون که شما در داخل حمایت ندارید! چشم دیدن فهرست شهیدان را هم ندارند. حملات و هیستری فوق تصور رژیم علیه شما را هم به چیزی نمی‌گیرند و می‌گویند مجاهدین آن‌قدر بد هستند که رژیم هر چیز بدی را برای دور کردن از خودش به آنها نسبت می‌دهد! کاسه داغتر از آش را می‌بینید؟ ارتجاع و استعمار یک مشت روشنفکرنما هم دارند مثل آن ۳۷نفر از قبیل آخوند کدیور که حتی وقتی وزارت‌خارجه آمریکا به‌اجبار می‌خواست مجاهدین را از لیست در بیاورد، جیغ و داد می‌کردند که مبادا اینها را از لیست در بیاورید، نیروهای دموکراتیک در ایران تضعیف می‌شوند! البته دیدیم که چهل و چند نفر از نویسندگان و هنرمندان و شعرای ملی ایران، خودشان بدون ارتباط با مجاهدین، اطلاعیه دادند و گفتند بس کنید. وقتی که اشرفیها زیر تیغ هستند، این دیگر جنایت است. . . .

البته کسانی که پشت صحنه، سرِ نخها را به‌دست دارند، خوب حالیشان است که چه می‌کنند. همان غولهای نفتی و امثال جک استراو و همان کسانی که برای پوشاندن فضیحت عراق، حتی در ابتدای سال۲۰۰۹ برای این‌که رژیم بمب چسبنده به ایشان نچسباند، به برچسب تروریستی علیه مجاهدین ادامه دادند.

-هم‌چنین در نظرگاه و دستگاه مقاومت، هم‌چنانکه در ۳۲سال گذشته به اثبات رسیده است، شک نکنید که هیچ‌کس و مطلقاً هیچ کس، محض رضای خدا پاچهٴ مجاهدین را نمی‌گیرد. باید دید آیا چک سفید یا سیاهی در کار است؟ آیا موضوع اموال و زمین و مستغلات یا امتیازات اقتصادی دیگر در کار است؟ آیا در این میان ریش گرویی و گروگانی موجود است؟ خلاصه باید دید چه بده و بستانی انجام شده است.

بهرحال آن‌چنان‌که آن زندانی سیاسی فاش کرد برای وزارت دو تا فحش هم به سازمان مجاهدین غنیمت است چه رسد که به خون آنها هم تشنه باشی!

بنابراین اگر یک وقت دیدید خصومت و ضدیت بی‌محابا بر روی مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران فوران کرد و رسانه‌ها و مأموران رژیم دَم گرفتند، بدانید که بحث و جدل سیاسی و تئوریک فایده ندارد. باید اصل موضوع یعنی علت اصلی خصومت و تخطئه و تضعیف نیروی جنگنده ضد رژیم و ضربه زدن به آن سربزنگاهها را پرسید که مدعی از گفتنش پرهیز دارد. باید پرسید مجاهدین که از قدیم به اندازه کافی بد و «اَخ» بودند و هستند و تحمل می‌کردید، پس بگو ببینیم چه چیز جدید است و جدیداً چه شده و چه عاملی باعث فوران ضدیت و خصومت با مجاهدین شده است؟!

اینجاست که واقعاً اگر پای رژیم، مستقیم یا غیرمستقیم، بی‌واسطه یا با واسطه در کار نباشد، پس ما با جهل مرکبی روبه‌رو هستیم که از آدم سیاسی بسا به‌دور است. در اینصورت «الاحقر» پیشاپیش، از کسانی که محض رضای خدا و بی‌اجر و مزد و بدون ما به ازاء، از سر جهل و نادانی با مجاهدین و مقاومت ایران به خصومت بر می‌خیزند، یکصد بار معذرت می‌خواهم و پوزش می‌طلبم. اما پیشنهاد می‌کنم در کلاسهای «اکابر» سیاسی الف بای مقدماتی مربوط به این رژیم و جنگ فراگیر آن با شورا و مجاهدین را فرا بگیرند!

خلاصه کنم: حل المسائل ما و خلق ما در کشاکشهای سیاسی، که هم راهنما و هم گره گشاست، مقاومت به‌عنوان تنها ملاک و معیار و تنها شاخص مشروعیت در دوران اختناق و استبداد دینی است، صرفاً از این طریق می‌توان در برابر فاشیسم مذهبی به آزادی و رأی آزادانه مردم دست یافت.

علاوه بر مردم ایران، وجدان بشریت معاصر نیز تنها با ایستادگی و مقاومت جانانه در برابر فاشیسم دینی برانگیخته می‌شود و مرزهای خود را با فریبکاری در می‌یابد.

بهمین خاطر کشیش آمریکایی از مقاومت و مردم ایران سپاسگزاری کرد که ندای وجدان را به آمریکا باز گردانده‌اند.

پارلمانتر فلسطینی در مریم و مقاومت ایران میعادگاهی برای اسلام بردبار و خنثی کردن بنیادگرایی و تعصب و فرقه‌گرایی در جهان عرب و اسلام یافت.

استاد تاریخ در آمریکا گفت که جهان با شجاعت تسلیم ناپذیر این مقاومت به حرکت در می‌آید

و اینچنین به گفتهٴ رئیس شورای پناهندگان در استرالیا صدای مردم و مقاومت ایران «به انتهای دنیا» رسید. آن‌قدر که رئیس‌جمهور پیشین ایرلند، مریم را شجاع‌ترین زن جهان توصیف کرد.


چهارشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۹

مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت


مقاومت تنها ملاک و شاخص مشروعیت در دوران اختناق
فصل هفتم (صفحات ۱۳۵-۱۶۰)
مسعود رجوی-مرداد ۱۳۹۲

صورت مساله، مقاومت کردن یا مقاومت نکردن در برابر این رژیم است و نه داعیه تعداد و درصد رأی در جامعه اختناق زده که قابل حصول و قابل اثبات نیست. تعیین درصد آراء و پایگاه اجتماعی موضوعی مربوط به دوره بعد از اختناق است که در آن بتوان با به میدان آوردن مردم و با صندوقهای رأی، بدرستی سنجش و ارزیابی کرد.
هر چیزی غیر از این، نادیده گرفتن سرکوب و اختناق و چشم پوشیدن بر ممانعت فاشیسم دینی از بروز اراده و تمایل اجتماعی است. این را نباید بر رژیم بخشید و نادیده گرفت و بعد به تئوری‌پردازی دربارهٔ درصد آراء یا پایگاه اجتماعی نشست . در شرایطی که حتی اسم بردن از مجاهدین و به طریق اولی، کوچکترین اشاره به هواداری از مجاهدین سنگین‌ترین محکومیتها و مجازات‌ها را دارد و در شرایطی که رژیم دهها هزار نفر را به همین خاطر دستگیر و شکنجه و اعدام کرده است، چگونه می‌توان با یک نظرسنجی آزاد در بین مردم به درصد واقعی آرای مجاهدین دست یافت. اینجاست که روشن می‌شود تمام حرفهایی که منابع ارتجاعی و استعماری و همسویان و پادوهای آنها درباره پایگاه نداشتن مجاهدین در داخل ایران می‌گویند، بیراهه، باطل و در دستگاه نادیده گرفتن اختناق به سود آخوندهاست. مگر این‌که امکان ریختن رأی آزادانه به صندوقها فراهم شود.

پیام تهنیت و تقدیر به هموطنان خارج کشور
مسعود رجوی- ۱۲تیر ۱۳۸۶

یک لحظه فرض کنید که طلسم اختناق در ایران آخوندزده شکسته و اجتماعات و انتخابات آزاد بدون هر گونه محدودیت، امکانپذیر است. در اینصورت بسادگی می‌توان این حقیقت را دریافت که هر یک از شما قطعاً بیش از هزار بار، تکثیر و طنین‌انداز می‌شود.
هرکس که در این حقیقت تردید دارد، هم‌چنان که بارها و بارها گفته‌ایم، می‌تواند بخت رژیم نامشروع آخوندی را در برابر مریم و مقاومت برحق مردم ایران، در یک انتخابات آزاد تحت‌نظر ملل متحد بر اساس اصل حاکمیت مردم (و نه ولایت فقیه) در داخل ایران بیازماید. چیزی که ربع قرن است بر آن پای می‌فشاریم اما رژیم آخوندی هرگز به آن تن نداده و نخواهد داد.
ـ مگر این رژیم و عوامل و همدستان و هم خطّانش نمی‌گویند که «مجاهدین پایگاه اجتماعی ندارند»!؟
بسیار خوب، پس چه باک از انتخابات آزاد بر اساس اصل حاکمیت مردم دارید!؟ و چرا رژیم‌تان از یک گردهمایی این مقاومت در شهرهای آن سوی جهان ... ... ، این‌چنین در هم میریزد، می‌ترسد و پارس می‌کند!؟

شنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۹

مسعود رجوی: نوید افکاری قهرمان ملی قیام در برابر نظام آخوندی است



مسعود رجوی: نوید افکاری قهرمان ملی قیام در برابر نظام آخوندی است
یاد قهرمان ملی علی‌اکبر اکبری که لاجوردی را کیفر داد به خیر
و یاد مهدی رضایی گل سرخ انقلاب ضدسلطنتی
آنان که در راه خدا و خلق پیکار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند
نوید و وعده بر حق در تورات و انجیل و قرآن
و چه کسی به عهدش وفادارتر از خداست
پس بشارت بر شما باد با داد و ستدی که به آن برخاستید
این است رستگاری بزرگ
یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ‌اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ
وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ
وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ
فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ
وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

سه‌شنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۹۹

آتش قیام در زیر خاکسترهای نظام - ارتـش آزادیبخـش مـلی ایــران شماره ۲۸


مسعود رجوی: آتش قیام در زیر خاکسترهای نظام
آمار سرسام‌آور جان‌باختگان کرونای ولایت از ۱۰۰هزار گذشت
ارتش گرسنگان آماده شورش و قیام - انحلال سپاه پاسداران با آتش دلیران
تلاش می‌کنم بنویسم. اما تصور صدهزار پیکر جان‌باخته، آرام و قرار باقی نمی‌گذارد. خشکم زده. گویی قلم در دستم عقرب است. در پنجاه سال گذشته ضربه‌ها، شکنجه‌ها، شهادت‌ها، صدمات و تلخ‌کامی‌های بسیار دیده‌ام. اما این یکی انگار فرق می‌کند. نمی‌دانم چه بگویم. احساس می‌کنم در برابر خلق اسیر و مردم دردمند که در گرداب کرونا و ویروس ولایت گرفتارند و چاره‌ای نمی‌یابند، سراپا غرق در خجالتم. راستی برای بیمار و پزشک و پرستاری که پر پر می‌زنند و توده مردم و دانش‌آموزانی که خامنه‌ای و روحانی آنها را به قربانگاه کرونا می‌فرستند، چه می‌توان کرد؟ نماینده مجلس خودشان گفت: «انگار قسم خورده‌اند که تمام مردم را بکشند». مردمی که به‌گفته همین نمایندهٔ رژیم «در صف مرگ منتظر خالی شدن آی.سی. یو. هستند» و «حتی توانایی خرید ماسک را هم ندارند» (خبرگزاری مجلس رژیم۱مرداد۹۹).
در همین اثناء شنیدم یک عضو دلیر کانون شورشی کلیه خود را به ۴۰میلیون تومان فروخته است. آه ... اگر غم اندکی بودی چه بودی
فقر و گرسنگی، ارمغان هزارپای حکومت آخوندی و بختک کرونا، متحد جدایی‌ناپذیر ولایت فقیه است.
کار به آنجا رسیده که یک عضو شورای قلابی شهر تهران به ستوه آمده تأکید می‌کند آماری که رژیم برای کل کشور قالب می‌کند تقریباً همان تعدادی است که روزانه فقط در بهشت‌زهرا دفن می‌شوند.
«حق‌شناس: ما می‌دیدیم در بهشت زهرا ۱۲۰ تا ۱۳۰ تا داریم دفن می‌کنیم بعد آماری که داره اعلام می‌کند از کل کشور برابری می‌کند با آمار بهشت زهرا
سؤال: به‌عنوان یک استاد دانشگاه یک عضو سیاسی اصلاح‌طلب به‌عنوان عضو شورای شهر تهران به‌عنوان یک روزنامه‌نگار، آمار کرونا که الآن داره اعلام می‌شود فوت‌شدگان کرونا آمار واقعی هست یا خیر؟
جواب: نیست دیگر من که با زبان ببخشید فارسی دارم می‌گویم» (۲شهریور۹۹).
روحانی رئیس‌جمهور رژیم وقیحانه ادعا می‌کرد که: «ما ۳۰بهمن فهمیدیم که کرونا آمده ... و بعد هم به مردم اعلام شد (و) ما یک روز تأخیر نکردیم» (۲۸ اسفند ۹۸).
متعاقباً کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه‌های پیاپی با انتشار اسناد سازمان اورژانس دروغگویی روحانی را افشا کرد:
«سری دوم اسناد: برخلاف دروغهای ولی‌فقیه و رئیس‌جمهور ارتجاع طبق اسناد سازمان اورژانس در ۸بهمن چندین بیمار مبتلا به کرونا در تهران که در سفارت چین کار می‌کردند و حداقل یکی از آنها از چین برگشته بود در بیمارستان مسیح دانشوری بستری شد. رحمانی فضلی وزیر کشور روحانی در ۱۲بهمن گفت: فعلاً هیچ موردی از کرونا در ایران نداریم. خامنه‌ای در ۱۳اسفند گفت: ما مسئولانمان با صفا و صداقت از روز اول با شفافیت خبر رسانی کردند» (۱۲ فروردین ۹۹).
سپس در ۲۸فروردین پاسدار جلالی رئیس پدافند غیرعامل رژیم اعتراف کرد که از ۵ دیماه جلسات داخلی برای بررسی موضوع کرونا داشته که طبعاً سران رژیم از آن اطلاع داشته‌اند. کما ‌این‌که در ۵بهمن همه دستگاههای ذیربط را دعوت و مطلع کرده است:
جلالی: «وقتی که کووید۱۹در چین فعال شد ما قرارگاه پدافند زیستی کشور را فعال کردیم در دیماه و جلسات داخلی داشتیم جمع‌بندی کردیم اوضاع را رصد کردیم چه اتفاقی می‌افتد وضعیت داخل کشور را بررسی کردیم که چه کار باید انجام بشود در پنجم بهمن اولین جلسه رسمی را گذاشتیم همه دستگاههای ذیربط را دعوت کردیم که مربوط بودند وزارت بهداشت بخشهای مختلف آن وزارت جهاد دامپزشکی بخشهای مختلف آن، نیروی انتظامی بخشهای نیروهای مسلح و بخشهای دیگری که در این موضوع نقش داشتند حتی وزارت راه، بخشهای مرزبانی، شرکت هواپیمایی نمی‌دانم فرودگاهها آنهایی که همه آنها مهم بودند دعوت کردیم».
در ۱۹مرداد هم یک کارشناس در ستاد مقابله با کرونا فاش کرد که اولین مورد کرونا در اوایل دیماه دیده شده اما دولت به دلایل سیاسی و امنیتی پنهان‌کاری کرده است. علاوه بر این آمار وزارت بهداشت مهندسی شده و یک بیستم آمار حقیقی و واقعی است (محبوب‌فر-جهان صنعت ۱۸مرداد ۹۹).
آیا این جنایت علیه مردم ایران و علیه بشریت نیست؟ آیا خامنه‌ای و روحانی که به‌خاطر نمایش‌های ۲۲بهمن و انتخابات مجلس رژیم مرتکب این جنایت شدند نباید در برابر عدالت قرار بگیرند؟
آیا همین آخوند شیاد نبود که در ۶اسفند می‌گفت دشمنان می‌خواهند با هراس‌افکنی کشور را به تعطیلی بکشانند و از روز شنبه ۱۰اسفند «همه روال‌ها به‌صورت عادی خواهد بود»؟ و آیا همین آخوند شیاد نبود که بعداً حرف خودش را انکار کرد و به گردن مردم انداخت؟
روحانی: «ما پیشرفت خوبی در مسیر مقابله با این ویروس خطرناک داشتیم و تقریباً به مرز مهار رسیدیم ... البته این راه یک کمی طولانی‌تر از آن است که در ذهن مردم! در روز اول بوده و شاید امروز هم در ذهن مردم! باشد، آن روز اول که شروع شد یعنی آخر بهمن مردم! فکر می‌کردند که خب باید اقداماتی انجام بدهیم و در ماه اسفند تمام می‌شود و بعد فکر کردند یک اقداماتی باید انجام بدهیم در نیمه فروردین تمام می‌شود در حالی که از ابتدا مشخص بود این راه راه کوتاه نیست راه بلند است» (۳۱ اردیبهشت ۹۹).
***
در نیمه اسفند گذشته وقتی آمار قربانیان کرونا به ۲هزار نفر رسید، زنگ‌های فاجعه به صدا در آمد. در آن زمان ‌گفتیم که امکانات بهداشتی و درمانی را باید از چنگ رژیم بیرون کشید و در اختیار مردم گذاشت. گفتیم که سرمایه و دارائی‌های ستاد اجرایی فرمان خمینی ملعون و بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی و بودجه‌های اتمی و موشکی رژیم و پول‌هایی که از جیب مردم ایران در عراق و سوریه و یمن و غزه و لبنان خرج می‌کند، بایستی به بهداشت و درمان مردم ایران اختصاص یابد. بایستی حقوق معوقهٔ پرستاران و کادر پزشکی و حقوق پرداخت نشدهٔ کارگران و معلمان و کارمندان و هزینهٔ درمان آنها پرداخت شود. گفتیم که انبارهای سپاه و بسیج و انتظامی و ارتش و کلان پول‌های غارت شده در بانک‌های سپاه و دولت و ولایت فقیه به نفع مردم و برای مردم مصادره شود.
خامنه‌ای در آن زمان با رئیس ستادش به شیوه شاه سلطان حسینی، از تشکیل «قرارگاه بهداشتی و درمانی» و «رزمایش» بیولوژیکی برای افزایش «اقتدار» نظام دم می‌زد.


حکم خامنه‌ای به پاسدار باقری
خامنه‌ای از ابتدا گفته بود که می‌خواهد از بلای کرونا برای رژیمش نعمت و فرصت بسازد.
***
در روز اول فروردین آمار لرزاننده جان‌باختگان به ۸هزار نفر رسید. در ۲۳فروردین آمار جان‌باختگان از ۲۵هزار نفر گذشت. در ۱۰خرداد در آستانهٔ سالمرگ دجال، روحانی بازگشایی مساجد و پاساژها را اعلام کرد. همان روز رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران هشدار داد: «باز کردن همه مساجد و پاساژها یک اقدام جنایتکارانه از سوی خامنه‌ای و روحانی است و نتیجه‌یی جز فرستادن بخش‌های وسیع‌تری از مردم به قربانگاه ندارد».
هفته بعد در ۱۷خرداد تعداد قربانیان کرونای ولایت در چارچوب استراتژی کلان تلفات و سپر انسانی در برابر خطر قیام و سرنگونی، از ۵۰هزار گذشت.
در ۲۰تیر صاعقهٔ ۷۰هزار فرا رسید. اکنون صاعقه با سرسام درآمیخته و از مرز ۱۰۰هزار عبور کردیم. چشم سیاهی می‌رود و جان به لب می‌رسد. تازه می‌گویند که پائیز و آنفلوآنزا و جهش بزرگ در تعداد مرگ و میر در پیش است. آن هم در شرایطی که به گفتهٔ رئیس کمیسیون بهداشت در مجلس خامنه‌ای «بخش زیادی از مردم ما امکان خرید ماسک ندارند» (خبرگزاری نیروی قدس ۱۱شهریور). باز شدن مدارس هم بابی دیگر است که ابعاد خطر را میلیونی می‌کند. علاوه بر ۱۴میلیون دانش‌آموز و معلمان آنها، خانواده‌های همگی را هم در معرض ابتلا قرار می‌دهد.
و حالا این مصطفی معین وزیر پیشین رژیم آخوندها و رئیس شورای عالی نظام پزشکی آنهاست که می‌گوید: «بحران فراگیر کرونا تاکنون سرپوشی بر مطالبات جامعه بوده است ... این وضعیت مانند آتش زیر خاکستری است که هوشیاری بیشتر مسئولان و دلسوزان برای پیشگیری از حوادث و رویدادهای پرمخاطره در آینده را می‌طلبد» (روزنامه شرق ۱۱شهریور ۹۹).
***
بله مسأله این است: آتش قیام زیر خاکستر نظام. اینچنین در جنگ سرنوشت بر قامت وطن نوشت: یا مرگ یا آزادی!
این رژیمی است که روی کلان بازی مرگ سرمایه‌گذاری کرده تا سرنگونی را برای ما دست‌نیافتنی کند.
اما شورشگران سردی و سکون و خاموشی نمی‌پذیرند. برمی‌شورند و راه قیام می‌گشایند. پیوسته گفته‌ایم که باید صد بار بیشتر بجنگیم و ایران را پس بگیریم. هر مرگ را باید به تیک تاک قیام و سرنگونی تبدیل کنیم.

ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم
موج ز خود رفته‌ای تیز خرامید و گفت
هستم اگر می‌روم گر نروم نیستم

یک دستگاه، دستگاه «نه‌جنگ» و عزا و ماتم است، زانوی غم در بغل گرفتن و نمی‌توان و نباید. در این دستگاه که کمال مطلوب خامنه‌ای است رژیم این پا و آن پا می‌کند تا بایدن بیاید و فرجی حاصل شود. در این دستگاه، کرونا ماده مخدر ضدسرنگونی و باعث انفعال و یأس و افسردگی است تا بعداً رژیم و دنبالچه‌هایش جشن بگیرند و بگویند دیدید امسال هم سرنگون نشدیم!
دستگاه دیگر، دستگاه «جنگ» و پایداری با روحیه رزمنده و انقلابی است. در این دستگاه ما باید کرونا را به اهرمی برای قیام و سرنگونی تبدیل کنیم. رژیم هر سال و هر بار باید شانس بیاورد تا سرنگون نشود اما برای ما یکبار، کافیست. مانند مورچه‌ای که جلوی چشم امیر تیمور ۷۰بار از دیوار سخت بالا رفت تا سرانجام یکبار عبور کرد.
در این دستگاه، که همان استراتژی قیام و سرنگونی با هزار و هزاران کانون اعتراض و اعتصاب و شورش است، قرار نبوده که این یا آن دولت در آمریکا یا اروپا برای ما در سینی طلایی آزادی بیاورد. مستقیم یا غیرمستقیم بر ضد ما و ملت ما با شاه و شیخ نباشند و سنگ نیندازند، کفایت است. آیا مخالفت با تمدید تحریم تسلیحاتی این رژیم و روا داشتن سلاح و پول برای این رژیم، به‌رغم ۶۶بار محکومیت به‌خاطر سرکوب و کشتار فرزندان مردم ایران به‌ویژه در قیام آبان، شرم‌آور نیست؟ آیا تحریم این رژیم و مهره‌ها و درآمدهایش را مترادف تحریم ملت ایران دانستن و این همانی کردن رژیم با ملت ایران دغلکارانه و شرم‌آور نیست؟ این‌، دقیقاً همان سیاست و خواسته ماله‌کشان نظام است.
تجربه ۴۰ساله به‌روشنی روز نشان می‌دهد که اگر کسی در برابر این رژیم «ماشه» را نکشد، گام‌به‌گام عقب می‌رود و تسلیم می‌شود. آنگاه به‌صورت‌های مختلف و زبانهای گوناگون یقه مقاومت ایران و پاچهٔ مجاهدین را می‌گیرد. ابراز انزجار می‌کند و جیغ «مرگ بر منافق» سرمی‌دهد. هر طور شده به خود می‌پیچد تا ثابت کند همین رژیم خیلی بهتر از مجاهدین است. بعضاً سُس تند سلطنتی هم می‌زند تا دیکتاتوری مدرن بورژوایی بنماید و تعفن ولایت‌مدارانه آخوندی کمتر شود. «به فرموده» برای رد گم کردن هم بد نیست!
راستی کدام فرد یا جریان سیاسی خواهان تغییر و سرنگونی این رژیم را می‌توان یافت که در عین‌حال دشمن و تضاد اصلی‌اش مجاهدین و مقاومت ایران باشد که ۹۰درصد کل شهیدان مسیر سرنگونی و آرمان آزادی را در این ۴۰سال تقدیم کرده است. این غیرعلمی، غیرمنطقی و محال و ناممکن است که کسی خواهان تغییر و سرنگونی رژیم ولایت فقیه باشد اما آن را بر مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران ترجیح بدهد . در گذشته چنین بوده و در آینده هم همین است. بدون ذره‌یی مبالغه دنباله یا دنبالچهٔ رژیم است.در این صورت اپوزیسیون‌نمایی و رنگ و لعاب مخالفت با رژیم فقط برای این خوبست که رژیم به حساب خودش بریزد و ادعا کند اپوزیسیون آن متفرق و پراکنده و در جنگ و دعوا با یکدیگر است حال اگر تضاد اصلی و دشمن اصلی فرد یا جریانی، مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران است و بالفعل رژیم را ترجیح می‌دهد، اپوزیسیون نیست بلکه یک نوع «پزی‌سیون» همین رژیم و نیروی تقویت راه دور آن است. والا هم‌چنانکه در ۳۰تیر در چهلمین سالگرد تشکیل شورای ملی مقاومت به استحضار مردم ایران رساندم، تکرار می‌کنم که: هر نیروی جمهوریخواه و ملتزم به نفی کامل نظام ولایت فقیه که خواهان استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت است، با ماست و ما با او هستیم.
اکنون رژیم و هر که با رژیم است باید بگوید که اپوزیسیون واقعی این رژیم یعنی نیروهای خواهان سرنگونی و نفی کامل نظام ولایت فقیه که به راستی خواهان یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت هستند، کجا و چرا و از چه موقع پراکنده و در جنگ و دعوا با یکدیگرند؟ آخر اختلاف و انتقاد یک چیز است و دشمن و تضاد اصلی و ریختن به کیسه رژیم چیز دیگر است.
تشریح و توضیح در این باره را به فرصتی دیگر موکول می‌کنم.اما به‌عنوان نمونه به شعار ساخته و پرداخته اطلاعات سپاه پاسداران تحت عنوان «مجاهد، پهلوی دو دشمن آزادی» که قند در دل مرتجعان چپ‌نما آب کرد نگاه کنید. آیا به‌روشنی معنی آن نفی گذشته یعنی شاه و نفی جدی‌ترین نیروی جنگنده ضد رژیم ولایت فقیه نیست؟ آیا معنی این دو نفی به‌سادگی دفاع از وضع موجود به‌معنی زنده و پاینده باد خامنه‌ای نیست؟ گواهی دانشجویان و صدای ضبط شده کانون شورشی از صحنه، منشاء و نحوه ساختن این شعار را با کلیپ مونتاژ شده سایبری سپاه بر روی اینترنت در این خصوص برملا کرده است. اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا به تاریخ ۴دی ۹۸ درباره «شبیه‌سازی مجاهدین با شاه در شعارسازی اطلاعات سپاه در تجمع اعتراضی ۱۶آذر علیه حضور سرجلاد رئیسی در دانشگاه تهران، ترفند و گفتمان سازی ولی‌فقیه ارتجاع علیه قیام در پوشش کمونیستی علاوه بر دجالگری اسلامی» جای تردید باقی نمی‌گذارد.
صورت مسأله برای خامنه‌ای هم‌چنانکه در ۱۸ دیماه پس از هلاکت قاسم سلیمانی با پوشش ضدامپریالیستی گفت این است:
«در میدان مسائل امنیتی، همین قبل از این قضایای چند روز قبل از قضایای آبانماه، این قضایای مربوط به بنزین و این حرفها، در یک کشور اروپایی، یک کشور کوچک اما شریر واقعاً خبیث در اروپا، یک عنصر آمریکایی با یک تعداد ایرانی مزدور، وطن‌فروش، جمع شدند دور هم علیه جمهوری اسلامی بنا کردند برنامه‌ریزی کردن و نقشه درست کردن. نقشه هم همان چیزی بود که ما چند روز بعدش در قضایای بنزین دیدیم یعنی مردم از حادثه بنزین اوقاتشان تلخ بود یک عده‌یی از مردم آمدند بیرون به‌عنوان اعتراض، به مجرد این‌که مردم، یک تعدادی از مردم البته خیلی هم نبودند وارد میدان شدند این فریب خوردگان، این مغرضین، این عمال دشمن، همان برنامه را شروع کردند اجرا کردند. یعنی بیایند تخریب کنند، آتش بزنند، آدم بکشند، ویران کنند، هم مراکز دولتی را هم مراکز مردمی را، جنگ راه بیندازند. این نقشه قبلی بود. البته این‌که می‌گویم چند روز قبل از این، این چند روز تجدید نقشه بود این کارهایی بود که از قبل کرده بودند افراد را آماده کرده بودند یک عده مزدور را پول داده بودند. این کارها را هم می‌کنند.هر چه بتوانند انجام می‌دهند» (تلویزیون رژیم).
***
از قیام آبان تا امروز طی ۱۰ماه گذشته در صحنه سیاسی با دو دنیای به کلی متفاوت روبه‌رو هستیم:
۱-بازی اعتدال با شیخ شیاد به پایان رسیده و برای مدعیانی که در انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم در سفارتهای همین رژیم به آخوند روحانی رأی می‌دادند و عکس یادگاری هم می‌گرفتند، جز بدنامی و داغ ننگ خیانت به میهن و عالی‌ترین مصالح ملی چیزی نمانده است. البته کماکان شعار «مرگ بر منافق» را که برای رژیم اصل موضوع است به فارسی یا فرنگی ادامه می‌دهند.
۲-بقایای شاه و همهٔ آنهایی که می‌خواستند با سپاه پاسداران کنار بیایند در آزمون قیام سنگ روی یخ و مردود شدند.
اکنون حرف ما این است که سپاه پاسداران باید منحل شود. بودجه و دارایی‌های آن باید به مقابله با کرونا و بهداشت و درمان مردم اختصاص یابد. اگر رژیم ولایت فقیه قصد سرکوب و جنگ‌افروزی و صدور ارتجاع و تروریسم ندارد یک ارتش برایش کافیست و نباید هزینه مضاعف سپاه را هم به مردم دردمند و محروم ایران تحمیل کند. انحلال سپاه با آتش دلیران لازمهٔ پیروزی مردم ایران بر اهریمنان عمامه‌دار است.
۳-قیام آبان ثابت کرد که تنها ره رهایی، راه آزموده شده ۴۰ساله مقاومت ایران، آتش جواب آتش است. آن‌قدر که امروز مدعیان برای این‌که از قافله عقب نمانند، ناگزیر به حمایت لفظی از همان شورشگران محکوم به اعدام روی می‌آورند، که با عملکرد آتشین آنها با رژیم مخالف بودند. شلاق‌کش کردن مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی با برچسب خشونت‌گرایی فقط مصرف لوس کردن خود برای ملا را دارد. ۱۵۰۰ شهید آبان، ۱۲هزار دستگیر شده و شکنجه شده، زندانیان در معرض اعدام و توده‌های مردم به جان آمده معنی آن را با گوشت و پوست خود احساس می‌کنند.
۴- تعمیق و تکامل مرزبندی‌های قیام با خون سرخ فرزندان ایران باعث شد بسیاری پرده‌ها کنار برود بسیاری مدعیان، کار ما و ملت ما را ساده کردند و با صراحت بی‌مانند گفتند که همین رژیم را بر شورای ملی مقاومت و مجاهدین ترجیح می‌دهند.به وضوح اذعان کردند که در جنگ بین رژیم و ضدرژیم در طرف رژیم قرار دارند. این صراحت نه فقط بقایای شاه بلکه طیفی از مرتجعین چپ‌نما را هم شامل شده است. رنگ و لعاب مارکسیستی و کمونیستی یا کارگری هم مانند دعاوی بی‌محتوای اسلام‌پناهانه یا ملی‌گرایانه، دیگر اثر ندارد. بیش از۴۰ سال است این ادعاها با نعره‌های ضدامپریالیستی سپاه پاسداران آغشته و آزموده شده است. اخیراً پیک نت حزب به‌اصطلاح کمونیست توده اظهار لحیه کرده است که از مار جمهوری اسلامی به افعی مجاهدین پناه نمی‌برد. عمداً از یاد برده است که هم‌چون کرم خاکی در کنار همین مار در نیش زدن و سرکوب و کشتار مجاهدین همکاری می‌کرد و متقاضی اعدام ما بود.
۵-پس از قیام آبان بادکنک آلترناتیو سازیهای قلابی و یک‌شبه، بالکل ترکید و حنای آنها هم رنگی ندارد.
۶- شماری از بازیگران و مزدوران «چند وجهی» دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم با برملا شدن مأموریت‌هایشان علیه مجاهدین و مقاومت ایران رنگ باختند و سوختند. وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و نیروی تروریستی قدس به‌غایت تلاش می‌کنند جنبش دادخواهی به‌ویژه قتل‌عام مجاهدین «سر موضع» و حتی حماسهٔ ۱۹بهمن ۱۳۶۰ را مخدوش و آن را با مأموران و مزدوران نفوذی ملوث و مصادره کنند. اما گمان نمی‌کنم خون مجاهدین که آرمان و سازمان و هویت غیرقابل کتمان دارند و ۹۰درصد شهیدان قتل‌عام را تشکیل می‌دهند از گلوی کسی پایین برود.
۷-بسیج شیطان‌سازی و تروریسم افسارگسیخته رژیم آخوندی علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران با دستگیری و اخراج دیپلمات‌تروریستهای بمب‌گذار، با احکام دادگاه درباره اکاذیب اشپیگل و فرانکفورتر آلگماینه، با گواهی بیش از هزار شخصیت سیاسی از ۵ قاره جهان و مهمتر از همه با هوشیاری و جنگ سیاسی جانانه اعضاء مقاومت و یاران شورشگر و اشرف‌نشان و پشتیبانان پایدار و سرفراز مقاومت در جوامع ایرانیان، در هم کوبیده شد و ضربات کیفی دریافت کرد.
۸- در قیام دیماه ۹۸ دانشجویان شعار می‌دادند مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر. در عصر کبیر آگاهی و ارتباطات، نسل جوان به‌سرعت دریافته است که سر رشته شعارهایی از قبیل «رضا شاه روحت شاد» که دیکتاتوری سلطنتی را با همه جنایتها و شکنجه‌هایش ستایش می‌کند در دست سپاه پاسداران و اطلاعات آخوندهاست. خاستگاه اولیه این شعار که برای تخطئه قیام و آلترناتیو انقلابی دموکراتیک در قیام دیماه ۱۳۹۶ ابداع شده بود، بعداً در جریان جنگ گرگها فاش شد.
روزنامه جمهوری اسلامی در ۵تیر ۱۳۹۷ در حمله به باند رقیب نوشت: «این جماعت آن‌قدر بی‌پروا شده‌اند که عده‌یی را با شعارهای بی‌سابقه رضا شاه روحت شاد و مرگ بر مفت‌خور، روانه مجلس می‌کنند و آنها نیز با مشایعت پلیس آزادانه مانور می‌دهند. این جماعت دقیقاً همان دسته و گروهی هستند که در نماز جمعه تهران و راهپیمایی‌ها حضور دارند و پایان تکبیرشان مرگ بر غارتگر بیت‌المال است. همه، آنها را به‌خوبی می‌شناسند».


روزنامه جمهوری اسلامی در ۵ تیر ۱۳۹۷ 
***
در مورد راه‌اندازی شبکه‌های گوناگون توسط وزارت اطلاعات آخوندها، بیانیه شورای ملی مقاومت ایران در مرداد ۹۸ به‌نقل از یک نماینده زندانی معلمان نوشت: «گروه فرزانگان توسط ارتش سایبری، برای شکار آزادیخواهان به وجود آمده است... از همکاران خواستم که هوشیار باشند که این گروه توسط ارتش سایبری به­وجود آمده است» (در ۳۰تیر ۱۳۹۸).
«نمایندهٔ معلمان آن­گاه به ذکر دو موضوع بسیار قابل توجه دیگر در بارهٔ خط قرمز رژیم و در بارهٔ پسر شاه پرداخته و می‌گوید: ”در روز ۱۹آبان ۹۷ که نیروهای امنیتی با فشار ملت قهرمان ایران مجبور شدند مرا از بیمارستان روانی سینا آزاد کنند، دو نفر از نیروهای امنیتی به سراغم آمدند و از من خواستند که چون سازمان مجاهدین خلق از تو حمایت کرده‌اند، باید بر علیه آنها بیانیه بدهی و خط قرمز ما رهبری هم نیست بلکه سازمان مجاهدین خلق است... . باز پارسال در اردیبهشت ۹۷ که مأموران اطلاعات به باغم آمدند، از من پرسیدند که چرا با شاهزاده رضا پهلوی همکاری نمی‌کنی؟ می­خواهی الآن شمارهٔ موبایل شاهزاده را بگیریم که با او صحبت کنی؟ که گفتم: نه“».
۹-منشاء سیاسی هیستری ضدمذهبی هم که می‌خواهد تعارض و تضاد تمام مردم ایران با رژیم آخوندی را به جانب تضاد مذهب و غیرمذهب و دین‌دار و بی‌دین منحرف کند، همانا خود رژیم است که در این کار منفعت حیاتی دارد و در این مسیر بخش‌هایی از سوسیال بورژوازی به‌اصطلاح عدالت‌خواه را با خود دارد. در هم کوبیدن و هدف قرار دادن نمادها و مراکز سرکوب و جهل و جنایت پاسخ فرزندان ایران در میدان عمل به آخوندهای حاکم و طیف مرتجعان و فرصت‌طلبانی است که می‌خواهند تضاد اصلی با فاشیسم دینی را به سود آخوندها به جنگ انحرافی اسلام و ضداسلام تبدیل کنند.
آخوند یونسی وزیر اطلاعات رژیم در شهریور۸۳ گفته بود: «وزارت اطلاعات با نفوذ در سازمانهای برانداز مانع از وحدت و تصمیمات خطرناک آنها علیه نظام می‌شود... وزارت اطلاعات گرایش جریان خودی به غیرخودی را خطرناک دانسته و از آن جلوگیری می‌کند و در تبدیل جریانهای ضدانقلاب به جریانهای بی‌خطر موفقیتهایی نیز داشته است».
۱۰-یادآوری می‌کنم شورای ملی مقاومت ایران ۲۵سال پیش در آبان ۱۳۶۴ در طرح رابطه دولت با دین و مذهب اعلام کرده است: «با تأکید بر تضمین حقوق فردی و اجتماعی مردم مصرح در اعلامیه جهانی حقوق‌بشر از جمله حق آزادی ادیان و مذاهب و منع هر گونه تفتیش عقیده که لازمه حفظ شئون و حیثیات انسانی است... اعمال هر گونه تبعیض در مورد پیروان ادیان و مذاهب مختلف در برخورداری از حقوق فردی و اجتماعی ممنوع است. هیچ‌یک از شهروندان به‌دلیل اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا مذهب در امر انتخاب‌شدن، انتخاب‌کردن، استخدام، تحصیل، قضاوت و دیگر حقوق فردی و اجتماعی مزیت یا محرومیتی نخواهد داشت» .
طبق طرح مصوب شورا «هر گونه آموزش اجباری مذهبی و عقیدتی و اجبار به انجام یا ترک آداب و سنتهای مذهبی ممنوع است. حق آموزش، تبلیغ و برگزاری آزادانهٔ آداب و سنتهای تمامی ادیان و مذاهب و احترام و امنیت همهٔ اماکن متعلق به آنها تضمین می‌شود».
۱۱-بیانیه‌های نمایندگان منتخب مردم در کشورهای مختلف جهان در آستانهٔ ۳۰خرداد به‌ویژه قطعنامه دو حزبی اکثریت مجلس نمایندگان آمریکا با ۲۲۱ امضاء در حمایت از قیام مردم ایران، طرح ۱۰ ماده‌ای رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت و برقراری یک جمهوری دمکراتیک، غیرمذهبی و غیراتمی، با تصریح بر این‌که مردم ایران دیکتاتوری سلطنتی را رد کرده و مخالف دیکتاتوری مذهبی هستند، بارزترین آثار قیام آبان و جوشش خون شهیدان در عرصهٔ بین‌المللی است.
۱۲-یک ماه بعد در آستانهٔ ۳۰تیر وزارت‌خارجه آمریکا اعلام کرد روز ۲۸تیر (روز بعد از زهر آتش‌بس) سالگرد شروع «کمیسیونهای مرگ» در ایران در سال۱۳۶۷ است.رئیس دستگاه قضاییه (رئیسی) و وزیر دادگستری رژیم ایران (آوایی) هر دو به‌عنوان اعضای سابق این «کمیسیونهای مرگ» شناسایی شده‌اند. هم‌چنین «ایالات متحده خواهان تحقیقات مستقل جامعه جهانی است. تا مسئولیت پاسخگویی و عدالت را برای قربانیان این نقض‌های حقوق‌بشر که توسط رژیم ایران سازماندهی شده است فراهم کند».
به این ترتیب ثابت شد هم‌چنان که مقاومت ایران از آغاز گفته بود قتل‌عام زندانیان نقشه و برنامه از پیش آمادهٔ دار و دسته خمینی به‌عنوان پادزهر آتش‌بس در جنگ ۸ساله بوده و برخلاف آنچه رژیم و دنبالچه‌هایش گفته و می‌گویند قبل از شروع عملیات فروغ جاویدان به اجرا گذاشته شد.


حکم قتل‌عام توسط خمینی
کما این‌که حکم خمینی که تاریخ هم ندارد هیچ اشاره‌یی به‌عملیات فروغ جاویدان که صرفاً در جبهه غرب بوده نمی‌کند و از «جنگ‌های کلاسیک آنها (مجاهدین) در شمال و غرب و جنوب کشور» فغان و فریاد سر می‌دهد و نتیجه می‌گیرد «کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق (مجاهدی) خود پافشاری کـرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند». این به‌وضوح نشان می‌دهد که حکم مزبور قبل از عملیات فروغ جاویدان و عمداً بدون تاریخ معین نوشته شده تا هر زمان که لازم باشد بی‌درنگ به اجرا در آید.
۱۳-وزارت‌خارجه آمریکا هم‌چنین در پایان مرداد مدیر زندان اوین و ۱۳تن قاتلان کاظم رجوی در سوئیس را لیست‌گذاری کرد.
رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، این را یک گام ضروری در مبارزه بین‌المللی علیه سرکوب و تروریسم و هم‌چنین در راستای امنیت کشورهای اروپایی توصیف کرد که بایستی با حکم جلب و محاکمه و مجازات سردمداران رژیم و عاملان جنایت تکمیل شود.
من گفتم و تکرار می‌کنم که علاوه بر قاتلان برادرم کاظم، آمران و عاملان همه ترورها و جنایتهای فاشیسم دینی در داخل و خارج ایران باید تحریم شوند و به سزای اعمال خود برسند. قاتلان قاسملو در وین، بختیار و برومند در پاریس، فریدون فرخزاد در بن، اکبر قربانی در استانبول، شرفکندی در برلین، نقدی در رم، زهرا رجبی و علی مرادی در استانبول و محمد حسن ارباب در کراچی و دهها تن دیگر در این شمارند. این علاوه بر صدها جنایت تروریستی رژیم ولایت فقیه در خاک عراق و کردستان عراق علیه مقاومت ایران و پیشمرگان و برادران کرد ماست.
۱۴-رژیم آخوندها به‌شدت نگران فرو ریختن عمق استراتژیک خود در عراق و سوریه و لبنان است. خامنه‌ای از قبل گفته بود که در این صورت باید جلوی بدخواهان و فتنه‌گران را در تهران و فارس و خراسان و اصفهان می‌گرفتیم.
خامنه‌ای: «اگر جلوی بدخواهان و فتنه‌گران که دست‌مایه دشمنی آمریکا و صهیونیسم هستند در آنجا گرفته نمی‌شد باید در تهران، فارس، خراسان و اصفهان جلوی آنها را می‌گرفتیم» (۱۶ دی ۹۵).
خامنه‌ای: «اگر این کاری را که سرداران با ‌ارزش ما انجام دادند انجام نمی‌دادند، به‌قول این آقای مداح عزیز مان، حالا باید در همین دور و بر و اطراف با اینها می‌جنگیدیم؛ باید در همین خیابانهای خودمان و شهرهای خودمان با اینها مبارزه می‌کردیم» (۲۸ خرداد۱۳۹۶).
اکنون رسانه‌های حکومتی با نگرانی می‌نویسند:
«مراقب بیروتی شدن ایران باشید. انبار بزرگی که در ایران وجود دارد هر لحظه ممکن است منفجر شود و هر آنچه هست را با خاک یکسان کند: نیترات نارضایتی است» (عصر ایران-۲۱ مرداد ۹۹).
بله مسأله اینست: ارتش گرسنگان آمادهٔ انفجار و شورش و قیام .
طومار حساب‌های ولایت منحوس بر روی کرونا ویروس، در هم خواهد پیچید. آتشفشان خشم خلق فوران می‌کند. شورشگران پیروزی می‌سازند.
با درود به شهیدان انقلاب ضدسلطنتی در سالروز کشتار شاه در میدان شهدا در تهران در سال۵۷

رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست

۱۷ شهریور ۹۹