جمعه، اسفند ۰۵، ۱۴۰۱

مسعود رجوی - ۴ اسفند ۱۴۰۱

 


مسعود رجوی: بقایای شاه و ساواک، برادران کرد ما به‌ویژه کاک مصطفی هجری مسئول مرکز رهبری حزب دموکرات کردستان ایران را به‌خاطر مرزبندی افتخار‌آفرین با شیخ و شاه مورد تاخت و تاز ناجوانمردانه و آخوندپسند و حملات و برچسب‌های فاشیستی قرار داده‌اند. اتهام تجزیه‌طلبی به او و پیشمرگان و حزب دموکرات کردستان ایران نمی‌چسبد. آنها بارها گفته‌اند که کسی نباید خود را از آنها ایرانی‌تر بداند. اختلاف‌نظرها از جمله بین شورای ملی مقاومت و حزب دموکرات در جبهه خلق جای خود اما برای ثبت در سینهٔ تاریخ گواهی می‌دهم که از سال۱۳۵۸ احزاب سیاسی کردستان ایران هرگز و هیچگاه درصدد تجزیه نبودند و شعار تاریخی حزب دموکرات دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان بود.

سه‌شنبه، اسفند ۰۲، ۱۴۰۱

مسعود رجوی: در بهمن آتشین ۱۴۰۱، ماه سقوط دیکتاتوری سلطنتی در ۱۳۵۷ درود و آفرین

 


به کانون‌های قهرمان شورشی در مؤسسان پنجم در سراسر میهن اشغال شده

شاه‌زده و خمینی گزیده

در بهمن آتشین ۱۴۰۱ماه سقوط دیکتاتوری سلطنتی در ۱۳۵۷

درود و آفرین

به‌خاطر حداکثر تهور و جسارت

در ۷۵۰ پراتیک انقلابی و ۳۲۰ عملیات ضداختناق و شب شکن

با بیش از ۱۰۰۰ شعله و مشعل و استقبال از خطر برای هموار کردن راه قیام

پس از هزاران دستگیری و بیشترین پیگرد و فشار همراه با سانسور ارتجاع و استعمار اما خلق اسیر به‌خاطر می‌سپارد

باز هم تأکید می‌کنم کس نخارد پشت ما

سرنوشت ایران با قیام فرزندان رشیدش در میدان فدا و مجاهدت نوشته می‌شود شورشگران پیروزی می‌سازند

انقلاب دموکراتیک نوین ایران پیروز می‌شود

مسعود رجوی

۳۰ بهمن ۱۴۰۱


مسعود رجوی: ملغمهٔ «سلطنت انتخابی» که بچه شاه می‌گوید مترادف سلطنت مادام‌العمر فقیه منتخب خبرگان در رژیم ولایت است

 


مسعود رجوی-اول اسفند ۱۴۰۱

ملغمهٔ «سلطنت انتخابی» که بچه شاه می‌گوید

مترادف سلطنت مادام‌العمر فقیه منتخب خبرگان در رژیم ولایت است

دوبله‌خوری خمینی و خامنه‌ای در جمع فوق‌متناقض جمهوری و ولایت فقیه با یکدیگر در قانون اساسی رژیم بود که ۴۴سال است آن را با نعره‌های «مرگ بر ضد ولایت فقیه» می‌پوشانند. به همین خاطر ما قانون اساسی این رژیم را تحریم کردیم و به آن رأی ندادیم. خشت کج از همانجا کار گذاشته شد. هر شخص و جریان سیاسی که به قانون اساسی ولایت فقیه رأی مثبت داد، به حاکمیت جمهور مردم خیانت کرد و خنجر زد. امروز دم زدن از هر گونه سلطنت همان خشت خیانت است. بالا بردن عکس سردژخیم ساواک در کنار عکس شاه و بچه‌اش در تجمع بقایای سلطنت در مونیخ علامت آشکار همین حقیقت است. ملغمهٔ سلطنت انتخابی، دوبله‌خوری فوق متناقض دیگری با همان سبک خمینی و خامنه‌ای است.

به مونیخ رفتن بچه شاه از قضا نشان می‌دهد که دولتهای غربی در عین‌ این‌که می‌خواهند برای رژیم خط و نشانی بکشند، عزم تغییر و سرنگونی ندارند و جدیتی در کار نیست. این هم که برخلاف همهٔ دعاوی وحدت و اتحاد، اصل حرف بچه شاه و زینت‌المجالس همراه، علیه مجاهدین بود، این موضوع را به‌خوبی برای رژیم روشن می‌کند.

جالب این‌که بعد از ۴۰سال، کسانی که با رژیم آخوندی دست می‌دادند یا به انحاء مختلف دست تکان می‌دادند، اکنون در مونیخ دولتها را فرا می‌خوانند که با این رژیم دست ندهند! با تأخیر ۴۰ساله البته حرف بسیار خوبی است. اما ابتدا «خود شکن». یعنی اگر دیکتاتوری و غصب و سرقت حاکمیت مردم ملاک و معیار است، در این صورت اول «خود» باید هر گونه دست دادن و گفتگو و مذاکره با شیخ و شاه و بقایای آنها را تحریم کنید.

از این شاکی و ملولند که چرا مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران با آنان صحبت و دیالوگ نمی‌کنند. یادشان رفته که بهشتی و کیانوری تا کجا و چقدر و چگونه به عبث تلاش کردند ما را در «خط امام» به گفتگو و مذاکره و نیز مناظره در تلویزیون بکشانند. هیهات...

بگذارید بار دیگر تصریح کنم که دست دادن با شیخ و شاه و بقایای آنها کار ما نیست. برای پرهیز از دیکتاتوری و وابستگی که خط قرمز عبورناپذیر جبهه خلق و ضدخلق است و برای حاکمیت جمهور مردم می‌خواهیم دست‌هایمان پاکیزه بماند و آلوده نشود.

جبهه خلق با شاخص حاکمیت جمهور مردم ابداع ما نیست. من درآوردی نیست. زیر حاکمیت رژیم‌های استبدادی یا وابسته، نمی‌توان و نباید مانند دموکراسی‌های غربی طیفی از راست به چپ یا از چپ به راست ترسیم و تقسیم کرد.

تا فاشیسم و دیکتاتوری حاکم است، تا زمانی که حق حاکمیت مردم غصب شده و به سرقت رفته است، ابتدا باید جبهه خلق و ضدخلق تعیین‌تکلیف شود.

در دنیای واقعی، اشیاء با ضدشان شناخته و تعریف می‌شوند «جنگ اضداد است این عمر جهان». سخن گفتن و دم زدن صوری از آزادی و استقلال کافی نیست. نباید در سطح درجا زد و توقف کرد. باید خط قرمز و مرزبندی سرخ و آتشین با دیکتاتوری و وابستگی را شناخت و پاس داشت و برای آن قیمت داد. بدون تعیین‌تکلیف جبهه خلق و خط قرمز آن با ضدش، راه برای «همه با هم» باسمه‌ای که در واقع همان «همه با من» شاه و خمینی است، باز می‌شود و به «حزب فقط رستاخیز» یا «حزب فقط حزب‌الله» می‌انجامد.

۷۸سال پس از جنگ جهانی دوم و سقوط فاشیسم هیتلری هنوز در آلمان استفاده از نمادهای نازی از قبیل صلیب شکسته جرم است. حتی انکار هولوکاست هم جرم است.

قسم به درد و رنج بیکران خلق اسیرمان، قسم به خون یاران و رود خروشان خون شهیدان که در ایران هم، فاشیسم دینی و فاشیسم سلطنتی و نمادهای آن و هم‌چنین انکار جنایت‌های شاه و شیخ و ساواک و اطلاعات و سپاه، جرم است.


انقـلاب دموکراتیک نویـن ایـران پیـروز می‌شود


چهارشنبه، بهمن ۱۲، ۱۴۰۱

مسعود رجوی: سوخته‌جان از گزارشها و وضعیت زلزله‌زدگان در خوی

 


مسعود رجوی: سوخته‌جان از گزارشها و وضعیت زلزله‌زدگان در خوی با همدردی و استدعا از هموطنان در سراسر ایران برای کمک رساندن به مردم بی‌پناه خوی در زلزله و برف و سرما بی‌پتـو و بـی نـان و سرپنـاه


منتشر کردن این عکس‌ها غیرقابل قبول است - مسعود رجوی - ۱۰بهمن ۱۴۰۱

 


منتشر کردن این عکس‌ها غیرقابل قبول است

با حفظ مواضع سیاسی و ایدئولوژیکی و مرز سرخ آتشین با وابستگی و استبداد شاه و شیخ، انتشار عکس‌های مربوط به خانم یاسمین را، هر کس با هر نیتی کرده باشد، ناپسند، غیرقابل قبول و محکوم می‌دانم. هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند. هر چند همه از میزان جنگ و تعارض ۵۰ساله امثال حقیر به‌لحاظ سیاسی و ملی و میهنی و انقلابی و سابقه تاریخی با شاه دیکتاتور و دست‌نشانده و اکنون بچه‌اش مطلع هستند. جنگ سیاسی و آرمانی به جای خود اما این شیوه‌ها که در ساواک آریامهری هم برای ساکت کردن برخی از آخوندها رایج بود، نه در حال و نه در ایران آزاد فردا پذیرفتنی نیست و مخصوصاً در ایدئولوژی و اخلاقیات مجاهدین جایی ندارد. وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا

مسعود رجوی -۱۰بهمن ۱۴۰۱