خمینی سمبل شقاوت و فرصتطلبی
آخوندها و پاسدارهاشون تلاش میکنند مرتجع قهار و دزد بزرگ قرن و دراکولای خونآشام تاریخ ایران یعنی خمینی را یک پیشوای انقلابی و مستضعف و مردم گرا و دارای اخلاق عالیه و ملکات فاضله جا بزنند.
تلاش میکنند با جعل و تحریف شیخ شریر متعفن را پاکیزه و عطرآگین جلوه بدهند که گوییا از ابتدا خواستار انقلاب و سرنگونی رژیم شاه بود، بنابراین اجازه بدید که در فصل اول صحبت مخصوصاً برای اطلاع نسل جوان به افکار و مواضع و سابقه خمینی اشارهیی بکنیم.
خمینی در تمام عمرش از نظر سیاسی مقلد پر و پا قرص شیخ فضلالله نوری مشروعه خواه مرتجع بود که در انقلاب مشروطیت ایران رودرروی مجاهدان آزادیستان صدر مشروطه، رودرروی علمای مشروطه خواه نجف و قم و تهران، طرفداری میکرد از محمدعلیشاه و پاسدارهای رژیمش که در آنموقع به آنها قزاق میگفتند. شیخ فضلالله برای شاه مستبد تیغ میکشید. در آن زمان هم شاه و شیخ و قزاقها دست در دست هم تحت عنوان مشروعه به جان مجاهدین و آزادیخواهها میافتادند، آنها را در باغ شاه به زنجیر میکشیدند، حلقآویز میکردند، مجلس آزادیخواهان را به توپ میبستند و انواع و اقسام جنایتهایی که امروز هم آخوندها تکرار میکنند.
خمینی خودش در سال 1323 که 43سال داشته در کتاب کشف اسرار مینویسد که آخوندهایی مثل او هیچوقت با نظام مملکت مخالفت نکردند و حتی اگر حکومت را جائرانه تشخیص دهند، باز مخالفت با آن نکرده و نمیکنند، «لهذا حدود ولایت و حکومت را که تعیین میکنند، بیشتر از چند امر نیست از جهت فتوا و قضاوت و دخالت در حفظ مال صغیر و قاصر و در بین آنها هیچ اسمی از حکومت نیست.» و ابداً از سلطنت اسمی نمیبرند. عین جملاتش هست که از روی کتابش خواندم، هیچ فقیهی تا کنون نگفته و در کتابی هم ننوشته که ما شاه هستیم و یا سلطنت حق ماست، و هیچگاه مخالفت نکرده و اساس حکومت را نخواستهاند بهم بزنند، و با اصل سلطنت تا کنون از این طبقه مخالفتی ابراز نشده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر