چهارشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۹۹

مسعود رجوی: مرزبندی ها در برابر رژیم ولایت فقیه چه بوده؟


اجازه بدهید از زمان شاه، به زمان شیخ برویم و مرزبندیهای مجاهدین و جنبش مقاومت در برابر رژیم ولایت فقیه را مرور کنیم:
به رسمیت شناختن چیزی به نام انقلاب اسلامی از روز اول برای مجاهدین مرز سرخ بود.
بنابر این باید به هرقیمت از مرز بین انقلاب و اسلام با ارتجاع و ضد اسلام نگهبانی می کردیم، از روز اول هم صریح گفتیم که صحبت  از انقلاب و بخصوص انقلاب اسلامی نکنید.
رای دادن به ولایت فقیه و قانون اساسی آن برای ما یک مرز سرخ عبورناپذیر بود. بخاطر تحریم آن باید تهدیدها و فشارها و خط ونشان کشیدن خمینی و حملات روزانه چماقداران او را به ستادها و مراکز و دفاترمان تحمل می کردیم.
خمینی در آن ایام هنوز در ماه بود و هنوز با ضربات و قیمت سنگین و خونینی که دادیم به چاه سقوط نکرده بود.
شعار« انقلابی ترین مرد جهان است آیت الله خمینی» را به یاد دارید.
بنابراین تحریم رفراندوم قانون اساسی او، آن هم ازجانب مجاهدین مسلمان، کاری شگفت و شگرف بود.
در بعضی شهرستانها هم، مجاهدین را به بهانه های مختلف که اصل آن ضدیت با ولایت فقیه بود، روز روشن درملا عام در نمازجمعه، به شلاق می بستند.
در برخی شهرستانها دفاترمان را به آتش می کشیدند.
قبل از ۳۰ خرداد دهها کشته صدها مجروح، نقص عضو جدی وهزاران زندانی داشتیم.
برچسب ها و لجن پراکنی ها هم حد و مرز نمی شناخت .
اما باید از مرز بین آزادی و دمکراسی و حاکمیت مرد م با استبداد دینی و ولایت فقیه به هرقیمت نگهبانی می کردیم. 
یک مرز بسیار پرخطر دیگر، در جنگ ضد میهنی بود، وقتی که عراق از خرمشهر عقب نشینی کرد، این جا هم شعار صلح، مرز بین جنبش مقاومت با ارتجاع جنگ طلب وشعار آن قدس ازطریق کربلا بود.
در این مورد هم قیمت بسیار سنگین بود.
اما باید ازمرز بین صلح و آزادی باجنگ ضدمیهنی و اختناق در پوشش دفاع مقدس یا جنگ ملی با هر برچسبی حراست و نگهبانی می کردیم.
بعد از مرگ خمینی، رفسنجانی به ریاست رسید.
با شکلک امیرکبیر و دود و دم «میانه روی» آن هم درسطح جهانی .
اما ما می گفتیم که رژیم همان رژیم است
« باهمان هویت و باهمان ماهیت».
دراین جا هم باید بهای نگهبانی ا زاصل حاکمیت مردم و بهای ایستادگی بر روی استحاله ناپذیری رژیم ولایت فقیه را می پرداختیم.
در سال ۱۳۷۶، آخوندخاتمی با دود و دم اصلاحات سر رسید و بسیاری را باخود برد.
در این جا هم باید قیمت نگهبانی ازشعار سرنگونی و تغییر بنیادین رژیم آخوندی را می دادیم.
و از مرز عبور ناپذیر بین اصلاحات واقعی و دمکراتیک با شیادی اصلاح طلبانه نگهبانی می کردیم.
نتیجه اینکه:
نگهبانی از مرزهای جنبش و ضد جنبش در برابر ارتجاع و اپورتونیستم، مرزهایی که با بهای سنگین و فدا وقربانی بسیار استوار شده است، یک ضرورت حیاتی و اجتناب ناپذیر است.
درغیر این صورت به بقای استبداد دینی و به فنای مقاومت میهنی و انقلابی تن داده ایم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر